عصر بازار- "پیشبینی میکنم دولت آقای روحانی ارز را با حداقل ۸۰۰۰ تومان تحویل دولت بعدی میدهد."
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» ، در روزهایی که مردم برای خرید ارز پشت صرافیها صف میکشند و بستههای پیشنهادی دولت نتوانسته التهاب این بازار را کنترل کند، شاهین چراغی مدیر صرافی کاردان با گفتن جمله بالا، آب سردی بر پیکر اقتصاد ایران ریخت. مدیرعامل کارگزاری آتیه تنها راه نجات معضلات بانکی از "شبه نقدینگی" را ایجاد تورم دانست و عنوان کرد وقتی تورم به وجود بیاید نرخ دلار، چند برابر میشود و با پایین آمدن قدرت خرید، حجم نقدینگی کاهش مییابد. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
این روزها بالا رفتن نرخ ارز تبدیل به یک معضل بزرگ برای اقتصاد شده است؛ علت آن چیست؟
با توجه به اهمیت ارز در اقتصاد ایران، یکی از چالشهای مهم پس از انقلاب، نرخ ارز است. مهمترین دلیل آن به این برمیگردد که دولت هیچگاه اجازه نداد ارز در یک بازار شفاف کشف قیمت شود. وقتی بانک مرکزی به صورت دستوری به نرخ ارز ورود میکند؛ رانتی اقتصادی را برای برخی به وجود میآورد و دارندگان اطلاعات نهان، یعنی کسانی که میدانند بانک مرکزی و دولت چه تصمیماتی دارد، همیشه از این رویه سود کردهاند.
آیا کشور از بالا رفتن نرخ ارز سود یا ضرر میکند؟
در بسیاری از کشورها بالا رفتن نرخ ارز حکم محرکی را دارد که افزایش تولید و GNP را به همراه دارد. همانطور که میدانید کاهش ارزش پول مزایا و معایبی دارد یکی از مزایای بالا رفتن این نرخ، تاثیر روی صادرات و توسعه اقتصادی است. با این حال در ایران به علت ناکارآیی سیستم تولید و اقتصاد ایران، با افزایش نرخ ارز وضعیت اقتصاد بدتر شده است. البته شاید در کوتاهمدت تاثیرات مثبتی با بالا رفتن EPS و سود برخی صنایع داشته باشد ولی قیمت تمام شده مواد اولیه تولید در یک بازه زمانی تا حدی بالا میرود که مزیت صادراتی را به یک فضای رقابتی تبدیل میکند.
با این توضیحات وضعیت کلی اقتصاد را چگونه میبینید؟
طبق آمارهای اعلام شده، اکنون حدود 1400 هزار میلیارد تومان نقدینگی وجود دارد. با این اوصاف اگر سیستم بانکی بابت یک هزار هزار میلیارد تومان از این نقدینگی سود بدهد، سالانه حدود 200 هزار میلیارد تومان سود واهی به مردم داده میشود. این در حالی است که اگر همین رقم را به دلار حدود 4 هزار و 500 تومان تقسیم کنیم یعنی سالانه 37 میلیارد دلار SMS سود برای مردم فرستاده میشود. نکته اساسی اینجاست که آیا در طرف دیگر ترازنامه بانکها چنین سودی به وجود میآید که جوابگوی پرداخت سود سپردهگذارن باشد؟ از آنجاییکه بسیاری از پولهایی که وام داده میشود مشکوکالوصول هستند، بانک توانایی پرداخت را ندارد. بنابراین یک "شبه نقدینگی" یا "نقدینگی دیجیتالی" در صورتهای مالی بانکی به وجود آمده که به نظر میرسد کسانی را که با صورتهای مالی بانکها سروکار دارند، به مشکل میاندازد. در واقع مجلس روی همین صورتهای مالی اشتباه، دستور به پرداخت نقدنگی به صنایع میدهد؛ در حالی که در واقعیت نقدینگی وجود ندارد.
با این اوصاف هرچه جلوتر میرویم. مردم این فضا را حس میکنند. از این رو باید با مردم صادق باشیم. در ایران یک موسسه مالی را نیز بانک مرکزی تضمین میکند در حالی که میداند نمیتواند این تضمین را اجرایی کند؛ این در حالی است که در بانکهای خارجی در ابتدا به مشتریان این آگاهی داده میشود که امکان دارد در این سپردهگذاری ضرر کنند. با این اوصاف به جای اینکه بحران را حل کنیم بحران را عقب میاندازیم و امیدواریم که اتفاق خوبی بیفتد در حالی که ساختارهای حل مشکلات اقتصادی و بانکی را نچیدهایم.
در صحبتها به معضلات سیستم بانکی اشاره کردید؛ راهحل این مشکلات چیست؟
تنها راه نجات معضلات بانکی، ایجاد تورم است. وقتی تورم به وجود بیاید نرخ دلار، چند برابر میشود و با پایین آمدن قدرت خرید، حجم نقدینگی کاهش مییابد. پس اگر بخواهیم حجم نقدینگی از یک هزار و 400 هزار میلیارد تومان به 400 هزار میلیارد تومان برسد، نرخ دلار باید 3 برابر شود.
از سوی دیگر اگر اعتقاد داریم که در جامعه رکود وجود دارد، یعنی میل نهایی به مصرف پایین است چون مردم پولی برای خرید ندارند، از این رو اگر دولت در پی حل مشکل رکود است، سیستم بانکی باید به پولهای کوچک بازده بالاتر و به آن کسی که سپرده بالایی دارد، بازده کمتر اختصاص دهد. به عبارت دیگر کسی که پول بزرگ دارد جرات تکان دادن آن را ندارد، یعنی سپرده خود را از بانک خارج نکرده و در نتیجه به چرخه اقتصادی نیز کمکی نمیکند. از این رو میتوان گفت چرخهای اقتصادی با پولهای کوچک تکان میخورد. بنابراین باید به این پولهای کوچک کمک کنیم تا با بالا رفتن قدرت خرید مردم، رکود جامعه کمتر شود.
راه نجات بانکها از شرایط کنونی اقتصاد چیست؟
بانک مرکزی باید داراییهای سمی بانکها مانند املاک و مستغلات را مشخص و خودش متولی آنها شود. چه اتفاقی برای این داراییها میافتد، در گام بعدی باید مورد بررسی شود. در وهله نخست باید به فکر نجات بانکها باشیم. از سوی دیگر باید جدول سود را برعکس کنیم و به لایههای پایینی جامعه که میل بیشتری به پسانداز دارند بازدهی بالاتری دهند. یعنی هرچقدر پول کمتر باشد سود بیشتری بگیرد چه ایرادی دارد که به کسانی که 10 میلیون سپرده دارند 27 درصد بدهند. درمقابل در توزیع یارانهها کسانی که 200 میلیون پول دارند را از سیستم یارانه حذف میکنیم. همچنین اگر به کسی که 5 میلیارد تومان سپرده دارد، 7 درصد سود تعلق بگیرد، بانکها بالانس میشوند. یکی دیگر از مشکلات ساختار بانکی، مدیران ضعیفی است که تجربه کافی برای اداره بانک را ندارند، از این رو اگر در انتخاب مدیران دقت بیشتری داشته باشند بسیاری از مشکلات خود به خود حل میشود.
به بستههای ناکارآمد بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز اشاره کردید؛ پیشنهاد شما برای کنترل بازار ارز چیست؟
چون درکی از بازار ارز و سرمایه ندارند تمام داروهای مسئولان که برای حل معضلات بازار تجویز میشود، ناکارآمدست. همانطور که بسیاری از کارشناسان اذعان کردند که بسته سه گانه بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز ناکارا بود. در یک حرکت منطقی بانک مرکزی باید بازار تشکل ارزی را راه بیاندازد تا بخشی از مردم که در این بازار به دنبال هیجان هستند، در این بازار هیجان خود را خالی کنند. این در حالی است که برخی از کارشناسان بانک مرکزی هنوز نمیدانند که در بازار آتی ارز دلار جابه جا نمیشود و این پیشبینیهاست که مورد معامله قرار میگیرد. بنابراین به نظر میرسد بانک مرکزی به علت آگاهی نداشتن از شرایط بازار مشتقه ارزی با تشکیل این بازار مخالفت میکنند. به طور حتم با عملیات پلیسی و دستوری نمیتوان بازار ارز را کنترل کرد، بلکه باید اجازه دهیم بازار ارز خودش قیمت را مشخص کند و مانند تمام دنیا که وقتی قیمتها بالا میرود، دولت مداخله میکند و موقعیت میگیرد، در ایران نیز همین تجربه پیاده شود. در حقیقت با توجه به اینکه تقاضای ارز ناشی از بیثباتی اقتصادی است و در شرایط کنونی بازار که همه به دنبال نقدشوندگی بالا هستند، تقاضا برای ارز هر روز بیشتر میشود، ارز قابلیت کنترل ندارد.
ثاثیر کوتاهمدت و بلندمدت بالا رفتن قیمت ارز در بازار سرمایه چیست؟
اولین تاثیر بالا رفتن نرخ ارز، روی EPS شرکتهاست. شرکتهایی که واردکننده موارد اولیه ارزی هستند سودشان پایین و آنهایی که صادراتی هستند تعدیلات متعدد EPS خواهند داشت. در بلندمدت این مسئله بر ارزش مارکت کپ شرکتها نیز اثر میگذارد.
به تاثیر مثبت بالا رفتن نرخ ارز روی بورس اشاره کردید؛ چرا تاکنون شاهد این تاثیر نبودهایم؟
در سال 91 نیز با یک تاخیر زمانی، بالا رفتن دلار بر ارزش شرکتها تاثیر گذاشت. در سال جاری مهمترین علت این است که نهتنها هنوز بازار ارز جای رشد دارد، بلکه بازار سکه نیز هنوز برای سرمایهگذاری جذابیت دارد. از سوی دیگر پس از بازار ارز و سکه نقدینگی به بازار مسکن میرود. با این اوصاف هنوز برای تاثیرگذاری نقدینگی بر بازار سرمایه دیر نشده و زمانی که بازار ارز اشباع شود، می توانیم منتظر سرریز شدن نقدینگی به بورس باشیم.
دولت برای مقابله به اقداماتی از جمله انتشار اوراق با سود سپرده 20 درصدی زد.
اینکه شهریور به صورت دستوری نرخ سود سپرده بانکی به 15 درصد کاهش پیدا کند و پس از گذشته چند ماه دوباره در بهمن این نرخ به 20 درصد برسد، نشان از شکست سیاستهای پولی بانک مرکزی دارد. از این رو مهمترین اقدام این است که دولت این شکست را بپذیرد. در قدم بعدی همانطور که پیش از این نیز اشاره کردم، دولت باید راهکارهای کنترل بازار ارز را تغییر داده و در خصوص میزان عرضه و تقاضای ارز آمار شفاف ارائه دهد.
در بازار سرمایه همه چیز شفاف است اما در بازار پول این شفافیت وجود ندارد که این مهمترین علت معضلات بانکی است که متاسفانه بانک مرکزی نمیخواهد این مشکلات حل شود.
پیشبینی شما از قیمت ارز در روزهای آینده چیست؟
در روزهای آینده که روزهای پرتلاطمی است، اما پیشبینی میکنم دولت آقای روحانی ارز را با حداقل 8000 تومان تحویل دولت بعدی می دهد.