عصر بازار- کارآفرینی و ایجاد کسب و کارهای کوچک و متوسط مانند موتور محرکه توسعه اقتصاد، در روند گسترش جوامع دارای نقش بسزایی است.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» ، با توجه به تاثیر بسیار زیادی که شرکتهای کوچک و متوسط در رشد اقتصادی کشورها دارند، برای پیشرفت در این زمینه، کشورها برنامه ریزی های بلند مــــــدت و سیاستگذاری هایی اعمال می کنند و شرایطی را به وجود می آورند تا از پتانسیل سازنده این نوع کسب و کارها جهت رسیدن به رشدی پایدار بهره گیرند. در این مقاله محیط کسب و کارهای کوچک و متوسط و همچنین موانع موجود آنها در کشور ایران مورد بررسی قرار میگیرد.
کارآفرینی فرآیند خلق چیزی نو و باارزش است. شین و ونکاتارامن (2000) اعتقاد دارند که کارآفرینی یک فرآیند است که با کمک آن فرصتهایی جهت خلق محصولات و خدمات آتی کشف، ارزیابی و بهره برداری میشوند. به بیان دیگر، فرآیندی است که به کمک آن، افراد و سازمانها دانش جدید خود را به فرصتهای جدیدی در قالب محصولات و خدمات جدید مبدل میکنند. کارآفرین به افرادی گفته میشود که مشغول فعالیتهای مستقل و یا کارآفرینی سازمانی میشوند.
تعریف یکسان و دقیقی از کسب و کارهای کوچک موجود نیست و معیار آنها برای ارائه تعریف در کشورهای گوناگون، مختلف است. مطابق تعریف مرکز آمار ایران، صنایع با تعداد کارکنان کمتر از 9 نفر، به عنوان صنایع کوچک محسوب میشوند؛ اما صنایع با تعداد کارکنان زیر 50 نفر را میتوان به عنــوان کسب و کارهای کوچک و متوسط تلقی کرد.
سهم کسب و کارهای کوچک و متوسط در اقتصاد کشور ایران از نظر تعداد بیشتر از 95 درصد است. با توجه به وضعیت کنونی کشور و نبود انگیزه لازم جهت سرمایه گذاری در صنایع بزرگ به وسیله بخش خصوصی از یک طرف، و طرحهای کاهش نقش دولت در اقتصاد از طرف دیگر، کمک به ادامه حیات شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط و همینطور فراهم کردن شرایط مطلوب برای ایجاد واحدهای جدید، از روشهای موثری است که به فعالیتهای تولیدی، تامین قسمتی از نیازهای جامعه، حضور بیشتر در بازارهای بینالمللی و کاهش مشکلات ناشی از بیکاری، تحرک میبخشد.
نقش کسب و کارهای کوچک و متوسط در اقتصاد، به صورت زیر بیان میشود:
1.به وجود آوردن بستری برای افرادی که توانایی ایجاد کسب و کار بزرگ را ندارند تا بتوانند در واحد کوچکتر تواناییهای خود را ابراز کرده و کارآفرین باشند.
2.در ایجاد فرصت شغلی برای افراد جامعه نقشی با اهمیت و در اشتغال سهم بالایی دارند.
3.به عنوان منابع نوآوری در محصولات، خدمات فرآیندها و تجربیات کاری جدید محسوب میشوند.
4.بوسیله تامین انواع محصولات و خدمات، عمده بدنه اقتصادی کشورها را تشکیل میدهند و فعالیت این نوع کسب و کارها در نقاط مشخص و بازارهای بخصوصی که امکان ورود صنایع بزرگ به آن بازارها وجود ندارد، میباشد.
5.به طور ویژه در بخش تولید، صنایع کوچک زیادی به عنوان تامین کننده اجزا، قطعات و زیر مونتاژهای تخصصی و به عنوان پیمانکار برای صنایع بزرگ محسوب میشوند. به عنوان پایه اقتصاد تولیدی، تضمین کننده موفقیت صنایع بزرگ میباشند. کارآیی صنایع بزرگ نیز به وسیله صنایع کوچک شکل میگیرد چون عملکردشان مستقیما به این نوع کسب و کارها بستگی دارد.
6.بیشتر صنایع بزرگ به کنترل و در دست داشتن قیمتهای محصولات کلیدی خود به منظور افزایش حاشیه سودشان سوگیری دارند. صنایع کوچک در این موقعیت با ایجاد رقابت سالم و جلوگیری از انحصار نیروهای بازار نقش بسزایی دارند.
در ادامه به بیان موانع ایجاد کسب و کار میپردازیم:
تعریف موانع ایجاد کسب و کار: شرایط درونی و بیرونی که فرآیند ایجاد کسب وکار را با مشکل مواجـــــه میکند، باعث توقف یا مانع شروع آن میشود.
موانع ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط عبارتند از:
شرایط رکود حاکم بر اقتصاد، وجود بنگاههای تولیدی غیر اقتصادی و زیانده در کشور و اختصاص دادن منابع محدود نظام بانکی به بنگاههای ورشکسته و بدون بافت مالی سالم و نبود تکنولوژی رقابت پذیر در بازار، عدم تخصیص بهینه منابع در عملکرد آیین نامه اجرایی گسترش بنگاههای زود بازده و کارآفرین، تامین مالی، محدودیتهای قانون کار، مالیاتها و صدور مجوز.
در کشور ما با وجود حضور کمی قابل توجه صنایع کوچک و متوسط در ساختار صنعتی (حدود 95 درصد)، این واحدها با مشکلاتی مواجه هستند و بنگاههای کوچک ایران نتوانستند مزیت نسبی نسبت به بنگاههای بزرگ در توسعه صنعتی و اقتصاد کشور داشته باشند. همینطور قدرت بازاریابی این بنگاههای برای محصولات خود به دلیل نداشتن اطلاع کافی از نیازهای بازار در اکثر نقاط کشور و نیز بازارهای خارجی نسبتا ضعیف بوده است. بنابراین با مشکل کمبود تقاضا برای محصولات خود مواجه شدهاند که باعث کاهش سود و فروش میشود. به نظر میرسد ایران نیز میتواند از ذخیره صنایع کوچک و متوسط خود جهت رسیدن به اهداف چشم انداز بیست ساله بهره بگیرد که باید در این راستا اصلاحات کلی صورت گیرد.
پیشنهادات برای صنایع کوچک
1.توصیه میشود مدیران بازاریابی با انجام مطالعات نظری و تجربه اجرایی، شرایط لازم را جهت اجرای موفق برنامههای بازاریابی به وجود آورند.
2.پیشنهاد میشود مدیران توجه کافی به فعالیتهای تحقیق و توسعه داشته باشند و شرایط را برای ایجاد خلاقیت و نوآوری سازمانی مهیا سازند.
3.هر صنف ضمن ایجاد مشارکت و تشکیل انجمنهای تجاری با بقیه صنوف، میتواند از ایدهها و فرآیندهای تازه اطلاع پیدا کرده و همینطور به وسیله اعزام کارکنان سازمانی به سازمانهای مشابه و موفق و تشویق کارکنان به بهره گیری از تکنولوژی روز و ایجاد ارتباطات باز در تقویت قابلیت نوآوری در اینگونه صنایع تاثیرگذار باشد.
4.ایجاد یک ساختار قانونی جهت اعطای اعتبارات خرد و حمایت نظام بانکی جهت ورود به جریان اعطای وام به کسب و کارهای کوچک و نیز افزایش تدریجی سقف وامها با توجه به بهبود مقدار کارایی کسب و کارها در طول زمان میتواند باعث حمایت از صنایع کوچک شود.
5.ایجاد برنامههای حمایتی جهت صنایع بزرگ، برای تامین مشاورههای کلی که مثل یک مربی جهت مراحل شروع کسب و کارهای کوچک عمل کنند.
6.پیشنهاد میشود کسب و کارهای کوچک با ایجاد تعاونیها و انجمنهای تجاری، به افزایش سرمایه در گردش یاری رسانند.
7.توصیه میشود قبل از راه اندازی کسب و کار کوچک در ابتدا آموزش بازاریابی داشته باشند یا از افراد متخصص در این حوزه استفاده کنند.
8.به ایجاد و برگزاری جلسات مدیران و مشتریان بپردازند. توزیع اطلاعات مشتریان بین کارکنان شرکت و سراسر سازمان باعث ایجاد فرهنگ بازاریابی و مشتری مداری در صنایع کوچک و متوسط میشود.
نویسنده :فاطمه سادات هاشمی دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران