عصر بازار- آیا پول بیشتر باعث رضایت بیشتر شما میشود؟ پاسخ به این سوال در حالی که بسیار ساده و عادی به نظر می رسد اما بسیار عجیب است. رابطه پول و رضایتمندی از زندگی واقعا رابطه عجیبی است!
به گزارش پایگاه خبری «عصربازار» به نقل از بازده، «وقتی پنجره را باز میکنید، هم هوای تازه وارد اتاق میشود و هم پشه». این جمله ی دنگ ژیائوپینگ، سیاستمدار و رهبر چینی در توصیف خوبیها و بدیهای باز شدن اقتصاد چین است. اغلب مردم رشد اقتصادی و بالا رفتن درآمدها را نکته ی مثبتی قلمداد میکنند، اما واقعیت این است که همه ی اینها آسیبهای خاص خود را نیز دارند. با مهاجرت جوانها به شهر ها، خانوادهها از هم میپاشند. آزادسازی بازار کار، امنیت شغلی را پایین میآورد. نابرابری فزاینده نیز میتواند حتی کسانی که از لحاظ اقتصادی رو به پیشرفت هستند را سرخورده کند.
شاید ریچارد ایسترلین را بشناسید او بیش از هر چیز با مقاله ی جنجال برانگیزی که در سال 1974 منتشر کرد شناخته میشود. ایسترلین در این مقاله ادعا کرد درآمد بیشتر، به رضایت بیشتر منجر نمیشود. از آن زمان به بعد، با وجود تمام مزایایی که درآمد بیشتر با خود به ارمغان میآورد، اقتصاددانان به دنبال این هستند که ببینند ثروت بیشتر چه پیامدهای دیگری ممکن است داشته باشد.
جامعترین پژوهش در این زمینه که در سال 2012 به چاپ رسیده است، طیفی از کشورها را در گذر زمان مد نظر قرار میدهد و اینطور نتیجه میگیرد که میان افزایش درآمد و میزان رضایت رابطه مثبتی وجود دارد. اما این رضایت گذرا و گاهاً به قیمت کاهش رضایت دیگران است.
مقاله ی مذکور اشارهای نمیکند که آیا دقیقاً پول است که به رضایت بیشتر منجر میشود یا رضایت است که به پول بیشتر میانجامد. اندرو اوسوالد، یوجینو پروتو و دنیل سگوری از دانشگاه وارویک ادعا کردهاند رضایتمندی بر پول مقدم است.
هرچه باشد کارمندان افسرده بهرهوری کمتری دارند و در نتیجه درآمدشان پایین تر است. به علاوه، درآمد بیشتر و رضایتمندی ممکن است علت واحدی داشته باشند. آنهایی که از شبکه ی گستردهای از دوستان و آشنایان برخوردارند در زندگی هم رضایت بیشتری دارند و هم احتمال اینکه مشاغل پردرآمد تری برای خود پیدا کنند بیشتر است.
یکی از راههای پاسخ دادن به سؤال هایی از این دست که به رابطه علی و معلولی وقایع میپردازند، مراجعه به شواهد سنجشهای تصادفی است. قرعه کشیهای بخت آزمایی به صورت تصادفی ثروت زیادی در اختیار افراد قرار میدهند و به همین جهت میتوانند نقطه ی تمرکز پژوهش قرار بگیرند، اما در اغلب کشورها نسبت ناچیزی از جمعیت به خرید بلیط بخت آزمایی اقدام میکنند.
رفتار این دسته ممکن است نمونه خوبی برای کل مردم نباشد و نتایج پژوهش را دچار تحریف کند.
راهحل مسئله برای اقتصاددانان این خواهد بود که خودشان دست به سنجش بزنند و مقادیر هنگفتی پول به صورت تصادفی میان جمعیت تقسیم کنند. شبیهسازی یک قرعه کشی بخت آزمایی در کشورهای ثروتمند بسیار هزینه بر است. اما در کشورهای فقیر تر همین حالا هم خیلی از بنیادهای خیریه این کار را انجام میدهند.
مرکز اقتصاد رفتاری بوسارا در نایروبی کنیا، روی شرکت کنندگانی از زاغهها و مناطق روستایی آزمایش میکند. محققان این مرکز نتایج طرحی شبیه بخت آزمایی در مناطق روستایی کنیا را مورد بررسی قرار دادند. این طرح نمونهای 503 نفره از خانوارهای ساکن 120 روستا را برای دریافت مبالغی با سقف 1525 دلار انتخاب کرد. متوسط جایزه با 357 دلار، برای دو برابر کردن ثروت یک روستانشین معمولی کافی بود.
پژوهشگران رفاه روستائیان مذکور را با استفاده از شیوههای مختلف، قبل و بعد از دریافت این مبلغ مورد سنجش قرار دادند. شیوههای مورد استفاده، پرسشنامههای رضایت، رصد میزان افسردگی و تست سطح هورمون کورتیزول با استفاده از بزاق را شامل میشد (کورتیزول هورمونی است که با اضطراب در ارتباط است).
تحقیق مورد نظر از آنجایی که به تمام جمعیت روستا پول نمیداد، در مورد بالا رفتن ثروت کلی جمعیت به صورت برابر اطلاعاتی بهدست نمیدهد، اما نتایج توزیعی رشد اقتصادی را شبیهسازی میکند، چرا که توزیع رشد اقتصادی نیز معمولاً نابرابر است. همان گونه که انتظار میرفت، آنهایی که پول دریافت میکردند، پس از وصول مبلغ مورد نظر، از شانس و اقبال خود رضایت بیشتری نشان میدادند. سطح کورتیزول و میزان بروز افسردگی نیز با افت مواجه میشد.
اما رضایتمندی اکثریتی که پولی دریافت نمیکردند، با شانسی که به همسایه شان رو آورده بود به شدت سقوط میکرد.
افت رضایتمندی ناشی از مشاهده ی یک افزایش 100 دلاری در ثروت یکی از اطرافیان، از افزایش رضایتی که به واسطه ی اهدای همین مبلغ برای فرد برنده ایجاد میشد بیشتر بود. هرچه مبلغ جایزه بیشتر میشد، نارضایتی اطرافیان نیز اوج بیشتری میگرفت (به نظر میرسید این جایزه، روی سطح کورتیزول یا شیوع افسردگی کسانی که برنده نمیشدند تأثیری نداشت).
هم تلخ کامی و هم شادمانی حاصل از این رخداد غیر منتظره، زودگذر بود. اثرات تغییرات مورد بحث در اوضاع افراد، با عادت کردن آنان به وضعیت جدید از بین میرود (پدیدهای که در میان اقتصاددانان با عنوان «سازگاری التذاذی» شناخته میشود). بزرگترین نوسانات در میزان رضایتمندی در میانه ی تبادل این مبلغ رخ میداد.
تمام این پول ظرف حدود شش ماه به برنده منتقل میشد (اگر مثل اتفاقی که برای کشورهای در حال توسعه میافتد، انتقال وجه در بازه ی بزرگ تری انجام میشد، نتایج میتوانست متفاوت باشد). نکته ی جالب اینجاست که پس از گذشت یک سال از این موضوع، رضایتمندی دریافتکنندگان و کسانی که پولی دریافت نکرده بودند به سطحی نزدیک به همان مقدار اولیه باز میگشت.
از طرف دیگر، افت ثروت به نسبت متوسط ثروت جمعیت، از کلیت این نابرابری برای اکثریت بدشانس آزاردهنده تر بود.
شرکتکنندگان در این آزمایش، نسبت به تغییرات شاخص جینی یا همان نابرابری کلی روستای خود اعتنایی نشان نمیدادند. مثلاً روستایی را در نظر بگیرید که در آن یک نفر ثروتمند تر و یک نفر فقیر تر میشود.
نابرابری در این روستا افزایش یافته است اما درآمد متوسط در آن تغییری نداشته است. در آزمایش انجام شده در کنیا، این برای باقی اعضای روستا اهمیتی نداشت. در عوض، شرکتکنندگان خود را با میزان رفاه بقیه (متوسط روستا) مقایسه میکردند.
پژوهش آدا فرری کاربونل با بررسی دادههای سطح رضایت از زندگی در آلمان شاید به درک واکنش کنیاییها کمک کند. او اینطور نتیجه میگیرد که در شیوه ی مقایسه ی خود با دیگران توسط افراد عدم تقارن وجود دارد. این یعنی ما معمولاً به جای ارزیابی موقعیت خود در یک طیف کامل، خود را با کسانی مقایسه میکنیم که بهتر از ما هستند. وقتی شانس دیگران بالا میرود، ما واکنش منفی نشان میدهیم، اما وقتی همین اتفاق در مورد خودمان میافتد، معیار خود را به کسانی که هنوز از خودمان بهتر هستند تغییر میدهیم.
به بیان دیگر، ما هیچگاه راضی نخواهیم شد، چرا که خیلی سریع به داشتههای جدید خود عادت میکنیم. شاید دلیل اینکه افراد همیشه به دنبال درآمد بیشتر هستند و اقتصادها همیشه به دنبال رشد، همین باشد.