عصر بازار- آنقدر به نوآوری وسواس پیدا کردهایم که بیمعنی شدهاست. واژهی «نوآوری» و بسیاری از مشتقات آن برای تعریف وضعیت امروزی کسب و کار به وفور به کار میرود. هر شرکتی صرف نظر از اندازه، خدمات و محصولاتش، بیشتر از آنکه نوآور باشد میخواهد دیده و شناخته شود. در اصل این واژه آنقدر بیش از حد استفاده شده که به شعاری بیمعنی و واژهای نخ نما تبدیل شده است.
به گزارش پایگاه خبری «عصربازار» به نقل از بازده، بیشتر شرکتها، بهویژه شرکتهای نوبنیاد، با فشارهای وضعیت اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، بدین ترتیب یا نو آور میشوند یا از بین میروند. کافی است که کارآفرین شکوفایی را هدایت کنیم. چگونه میتوانید ایدهی صنعت آفرین بعدیتان را به عرصهی عمل بیاورید؟
واقعیت این است که: نوآوری در کسب و کار یک شمشیر دو لبه است، همه باید درک کنند برای اینکه از بازار جهانی پررقابت فناوری کنار نروند باید همواره نوآور باشند. اما نوآوری تقریباً برای اکثر ما نامفهوم است.
برخی شرکتهای بزرگ میتوانند برنامههایی برای ساختن دورترارسانها (دستگاههای تبدیل فرضی ماده به انرژی و ارسال آن به مقصد و تبدیل مجدد آن به ماده) و ماشینهای زمان داشته باشند اما بیشتر ما میکوشیم محصولات و راهحلهای ارزشمندی ارائه دهیم و پول مختصری از این راه به دست بیاوریم.
ضمناً از اینکه در چیزی خیلی خوب شوید- بر حذر باشید، حتی اگر برگ برندهی کاری هم در دستتان باشد باید توقعاتی را در بازار ایجاد کنید که بتوانید همیشه پاسخگویش باشید. اگر چه شرکت اپل در میان تمام شرکتهای جهان، بیشترین فروش محصولات را داراست اما در حال حاضر، درگیر مشکلات سرمایهای شده است- چرا؟ زیرا این شرکت برای مدت مدیدی آن قدر نوآور بوده است که اگر نسخههای محصولات جدیدش نتواند پاسخگوی ذهنیات خلاق همگان باشد، برایش شکست محسوب میشود.
اما مثال بالا هم از یک غول فناوری بود، بیایید بگوییم چگونه ما _ مدیران کسب و کار و کارآفرینان سراسر دنیا_ مفهوم نوآوری و واقعیتش را کمی به هم نزدیکتر میکنیم. چطور میتوانیم از لبهی تیز شمشیر “نوآوری” در امان باشیم و مشغول فعالیتهای پیچیدهاش شویم و باز هم پاسخگوی نیازهای مشتریان بالقوه و فعلیمان باشیم؟
به عقیدهی من، نوآوری زمانی در بهترین حالتش قرار دارد که از نیاز دیگران نشات میگیرد و میتواند به حل مشکلی کمک کند. یک کسب و کار، یک دپارتمان، یک تیم و یک فرد_ همه مشکلاتی دارند، بیایید فکرهایمان را روی هم بگذاریم و یک یا چند راهکار اثربخش برای حل این مشکلات بیابیم.
نوآوری باید مبتنی بر مشتریمداری باشد. بااینکه عموم مردم بیش از پیش به فناوری وابسته شدهاند، ولی نمیتوانند جلوتر از ما_ سازندگان نرم افزار و فناوری_ حرکت نمیکنند و پیش بروند. هیچ کسی نمیخواهد خودش را با چیزهای جدید زود وفق دهد یا جریان کارش را با جدیدترین برنامهها، ابزارها، و ویژگیها مختل نماید.
در عوض، دربارهی مزایای شکل ظاهری جدید یا شیوههای جدید فروش و اولویتبندی محصولاتتان خوب فکر کنید. لازم نیست چیزهای بهتری بسازید، داشتن افراد بهتر، شادتر، کارآمدتر و بهرهورتری هم خوب است. نگرش هرکسی به نوآوری متفاوت است.
بنابراین، نوآور باشید اما نزدیک مشتری نه دور از او. راهکار جدیدی را برای حل مشکلات معمول مشتری پیدا کنید اگرچه آن راه حل نوآورانهترین ایدهی دنیا نباشد. وضعیت کسب و کار خود را به چالشی بکشید که پیش از این ندیده است. تنها زمانی این مدلها به سازمان شما کمک میکنند که خدمات دهی بهتری به مشتری داشته باشید. از مدلهای قیمت، پشتیبانی مشتری، ارتباطات داخلی و فرایندهای همکاری بهره بگیرید.
همواره در تصمیماتی که میگیرید مشتری مدار و آگاهانه عمل کنید.