عصر بازار- معاون مدیرعامل شرکت ملی نفت در امور مهندسی و تولید با بیان اینکه شرکت خارجی جایی که شفاف باشد کاری که خلاف قرارداد باشد انجام نمیدهد، گفت: البته اگر جایی خاکستری باشد ممکن است شرکت خارجی بتواند به نفع خودش قدم بردارد.
به گزارش پایگاه خبری «عصربازار» به نقل از فارس، الگوی جدید قراردادهای نفتی موسوم به IPC بحثهای فراوانی برانگیخت و کارشناسان مشهور زیادی از طیفهای مختلف و در تخصصهای متفاوت اشکلات مهمی را به این الگوی قراردادی وارد دانستند.
مدیران ارشد وزارت نفت نیز که مهمترین مدافعان این الگوی قراردادی محسوب میشوند در مواردی پاسخهایی را به این انتقادات مطرح کردند. علاوه بر آن فضاسازی رسانهای بسیار گستردهای در رسانههای نزدیک به دولت برای اعتبارزدایی از منتقدان نامدار این الگوی قراردادی انجام شد و کار به جایی رسید که منتقدان به اتهامات متعدد و عجیبی متهم شدند و تا جایی پیش رفت که منتقدان این الگوی قراردادی به مخالفت با هر گونه سرمایهگذاری خارجی یا استفاده از توان خارجی در نفت متهم شدند و حتی از قول بعضی مقامات رسمی اتهامهای بسیار سنگینتری به کارشناسان منتقد وارد شد.
برای دور شدن از فضای غیر فنی و شفافتر شدن صحنه و فضای حاکم بر این الگوی قراردادی و همچنین شنیدن پاسخهای دقیقتر مدیران وزارت نفت درباره مشکلات این الگوی قراردادی، علیرغم دشواری بسیار زیاد و موانع متعدد دسترسی به مدیران ارشد وزارت نفت سلسله گفتگوهایی را با بعضی مدیرن ارشد نفت ترتیب داده شده تا پاسخ به بخشی از ابهامات به طور مستقیم از زبان مدافعان اصلی الگوی قراردادی جدید شنیده شود.
در اولین بخش از این سلسله گفتوگوها به سراغ غلامرضا منوچهری، معاون مدیر عامل شرکت ملی نفت در امور مهندسی و تولید رفتیم. منوچهری در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه تهران تحصیل کرده است و دکترای عمران و محیطزیست خود را از دانشگاه آخن آلمان دریافت کرده است.
وی که یکی از مدیران بسیار نزدیک به بیژن زنگنه وزیر نفت محسوب میشود بیش از یک دهه معاون آبفای وزارت نیرو بوده است و پس از آن به مدت 10 سال از 1379 تا 1389 مدیریت شرکت نفتی پتروپارس را برعهده داشته است. در کارنامه منوچهری پس از مدیریت پتروپارس، مشاورت احمد قلعهبانی مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت، مدیریت گروه صنعتی سدید و پس از آن مدیریت شرکت تاسیسات دریایی ایران دیده میشود.
وی در اردیبهشت ماه امسال به سمت معاون مدیرعامل شرکت ملی نفت در امور مهندسی و تولید منصوب شد و گفته میشود مسئولیت اصلی مذاکره با شرکتهای نفتی خارجی بر عهده وی قرار دارد.
گفتوگوی چالشی، صریح و جذاب با منوچهری در حالی بعد از یک ساعت و نیم به پایان رسید که حتی فرصت پرسیدن یک سوم از پرسشها فراهم نشده بود. اما زمان جلسه بعدی معاون مدیرعامل شرکت ملی نفت با مدیران شرکتهای بهرهبردار فرا رسیده بود و امکان ادامه بحث و طرح باقیمانده پرسشها فراهم نبود.
بخش نخست این گفتوگوی جذاب پیش روی شماست.
*ممکن است تا پایان سال بیش از 3 قرارداد IPC ببندیم
- به تازگی درباره امضای 3 قرارداد نفتی در سال جاری خبر دادهاید. کدام میادین امضا خواهد شد؟ ظاهراً روی آزادگان و لایه نفتی پارس جنوبی و فرزاد B مذاکرات جدیتری انجام شده است؟
منوچهری: نمیتوانم دقیق بگویم. چون خودمان هم به طور دقیق نمیدانیم کدام یک از موارد بهتر پیش میرود.
ما به صورت موازی هم با شرکتهای خارجی و هم با شرکتهای ایرانی مذاکره میکنیم. طبق مصوبه جدید دولت ما میتوانیم شرکتهای ایرانی را به عنوان طرف اصلی قرارداد انتخاب کنیم. بنابراین حالا که شرکتهای ایرانی به میان آمدند امیدواریم تعداد قراردادها تا پایان سال براساس IPC از 3 قرارداد هم بیشتر شود. اما الان قطعاً نمیتوانم بگویم چه خواهد شد.
مذاکره با شرکتهای داخلی از میان همان 8 شرکتی که پیش از این صلاحیت آنها تایید شد خواهد بود که مذاکره با آنها را شروع کردیم و سرعت خواهد یافت. طبعاً این شرکتها باید شرکای خارجیشان را به ما معرفی کنند. اینها میتوانند وارد قرارداد شوند و بعد شرکای خارجی را بیاورند.
خارجیها هم ممکن است اول شریک خود را انتخاب کنند و قرارداد ببندند یا اول قرارداد ببندند و بعد به دنبال انتخاب شریک ایرانی بروند. این 3 میدانی که نام بردید یعنی آزادگان، لایه نفتی پارس جنوبی و فرزاد B هم از جمله اولویتهای ما است.
- برای لایه نفتی با مرسک و فرزاد با هندیها قرارداد بسته میشود؟
منوچهری: برای فرزاد با هندیها قرارداد بسته میشود چون قبلاً هم قراردادی وجود داشته است. البته هنوز قطعی نشده است. چون میدانید که گاز این میدان هم ترش است، هم فشار مخزن بالا است و هم میزان میعانات آن کم است.
الان بحث تطبیق اقتصادی بودن توسعه این میدان با این مدل قراردادی، بین ما و هندیها در جریان است. در جلسهای که اخیراً برگزار شد نظرات ما و هندیها به هم نزدیک شد اما طرف هندی باز هم قرار است بررسی کند و نتیجه را به ما اعلام کند تا به زودی درباره آن جلساتی داشته باشیم.
درباره لایه نفتی پارس جنوبی با شرکت مرسک یک MOU امضاء شده است که پایه اولیه قرارداد محسوب می شود. اما هنوز تصمیم نگرفتهایم که این میدان را به مناقصه بگذاریم یا خارج از مناقصه به صورت ترک تشریفات درباره آن عمل کنیم. چون شرکت مرسک در مناقصه بهرهبرداری از لایه نفتی پارس جنوبی در بخش قطری میدان شکست خورد و توتال جای آن را گرفت، مرسک اشتیاق زیادی برای به کار گرفتن این ظرفیت کاری دارد و این میتواند برای ما یک امتیاز محسوب شود.
- درباره آزادگان به جز توتال با شرکت دیگری وارد مذاکره شدهاید یا آزادگان را برای توتال کنار گذاشته شده است؟
منوچهری: ما غیر از توتال با اینپکس و یکی دو شرکت دیگر هم MOU را مبادله کردیم و قرار است برای این میدان مناقصه برگزار شود.
- با کدام شرکتها قرارداد محرمانگی امضاء کردید؟
منوچهری: با اینپکس و CNPC قرارداد محرمانگی امضاء کردیم و با توتال هم که قبلاً قرارداد محرمانگی امضا شده بود.
*شرکتهای ایرانی به شرط تامین مالی میتوانند وارد پروژههای بزرگ شوند
-دو شرکت ایرانی هم تقاضا کرده بودند که آزادگان را بدون منابع وزارت نفت توسعه بدهند. پیشنهاد آنها هم بررسی میشود؟
منوچهری: غرب کارون خیلی وسیع است و ما در حال بررسی هستیم که با یک خطکشی جدید تعداد پیمانکاران در این بخش را زیاد کنیم. البته هرکسی بیاید باید منابع مالی با خود بیاورد. اما با دو شرکتی که گفتید یعنی قرارگاه خاتم الانبیاء و پرشیا برای پروژههای دیگری در حال مذاکره هستیم.
- در همان غرب کارون؟
منوچهری: نه. در رابطه با پروژههای دیگری مذاکره میکنیم.
-اگر این شرکتها احیاناً بتوانند منابع مالی تأمین کنند شانس این را خواهند داشت که وارد پروژههای بزرگ شوند؟
منوچهری: قطعاً. هیچ محدودیتی وجود ندارد. احتمال دارد که حتی اولین قرارداد با استفاده از مدل IPC را با شرکتهای ایرانی نظیر شرکتهایی که شما اشاره کردید امضا کنیم.
- پس مذاکرات با آنها جدی بوده است؟ شرط اصلی ورود شرکتهای ایرانی تأمین منابع مالی و پذیرفتن ریسک است؟
منوچهری: بله. تأمین منابع شرط است. البته حتماً به صندوق توسعه ملی معرفی خواهند شد و ما به آنها از این بابت کمک میکنیم. بعضی از این شرکتها برای مذاکره با غربیها محدودیت دارند ولی طبعاً برای کار کردن با روسیه و چین و شرکتهای شرقی محدودیتی ندارند و میتوانند شرکایی از کشورهای شرقی بیاورند. اما به هر حال منابع مالی سنگینی مورد نیاز است و حتماً باید منابع مالی جدید بیاوریم. چون ارقام این پروژهها در دوره کپکس و سرمایهگذاری به تنهایی چند میلیارد دلار است و با احتساب برگشت سرمایه و سود و امثال آن گاهی ممکن است رقم یک پروژه به 10 میلیارد دلار هم برسد.
- شرکت پرشیا وابسته به تدبیر انرژی میگوید من یک پیشنهاد و فاینانس 15 میلیارد یورویی روی میز دارم که طرف خارجی به شرط استفاده در نفت به هر نوعی حاضر به همکاری و تخصیص این مبلغ است.
منوچهری: آقایان با یک شریک روسی آمدهاند که از دید ما هم شرکت خوبی است. میادینی را هم پیشنهاد دادهاند که در حال مذاکره با آنها هستیم.
- شرکت نفت یک مجوز 12 میلیارد دلاری برای برداشت از صندوق توسعه ملی و سرمایهگذاری در پارس جنوبی گرفته است. از این رقم چه میزان مصرف شده است؟
منوچهری: این مبلغ هم مربوط به پارس جنوبی و هم مربوط به غرب کارون است که البته فعلاً فقط روی کاغذ است.
- یعنی اصلاً دریافت نشده است؟
منوچهری: چرا. بخشی از آن دریافت شده است. اما دریافت آن به دلیل پیچیدگیها و شرط و شروطی که دارد کار سختی است. چون در قالب ماده 12 قانون مقررات مالی دولت و بند «ق» است و شرایط زیادی دارد. ما امیدواریم که در سال جاری و در ادامه در سال آینده بتوانیم پروژههای فاز 14 ، 13 و 22-24 که شامل 6 فاز در بخش دریا و خشکی است را از این طریق فعال کنیم. هم در خطوط لوله، هم پالایشگاه و به ویژه همه 10 سکویی که شرکت صدرا تعهد داده بود برای قرارگاه خاتمالانبیا بسازد حرکت کند که بسیار نگران آن هستیم.
- چقدر از این رقم جذب شده است؟
منوچهری: فکر میکنم 15 تا 20 درصد آن جذب شده باشد و امیدواریم بقیه آن ظرف امسال و سال آینده جذب شود.
*در حق توتال ظلم میشود
*ما در ایران بهرهبرداران بدی هستیم
-قبل از ورود به موضوع IPC اجازه بدهید به مصوبه موازی با آن یعنی مصوبه نظارت بر IPC بپردازیم. این مصوبه مربوط به توافق جلسه سران 3 قوه درباره نحوه نظارت بر قراردادها بود. ماده 4 مصوبه دولت میگوید 10 روز بعد از نافذ شدن قرارداد این قرارداد برای هیأت نظارت بر قراردادهای نفتی ارسال خواهد شد. به نظر شما اگر 10 روز بعد قرارداد ارسال شود نظارت جدی خواهد بود یا یک نظارت صوری خواهد بود؟ چون بعد از 10 روز از انعقاد و نافذ شدن قرارداد طبعاً نمیتواند اعلام نظری در اینباره داشته باشد.
منوچهری: تعداد این نظارتها آن قدر زیاد شده که ما الان نمیدانیم چه میشود کرد.
یک نظارت قرار شده است که از سوی وزارت نفت با تغییر ساختار اعمال شود. یک هیأت شامل نمایندگان 3 قوه از جمله سازمان بازرسی هم وجود دارد که احتمالاً اشاره شما به آن هیات است. این هیأت قرار است بر اجرای قرارداد بعد از نافذ شدن آن نظارت کند.
- این هیات عالی نظارت بر منابع نفتی است و ظاهراً قرار است بر خود قرارداد نظارت کند.
منوچهری: ببینید این الگوی قراردادی جدید هیچ ویژگی خاصی ندارد که این همه دلنگرانی ایجاد کند. این قرارداد هم مانند بقیه قراردادهای سرمایه گذاری خارجی است. در فضایی که ایجاد شده است وزارت نفت یا باید رها میکرد یا اینکه برای اینکه کار انجام شود به هر نوع نظارتی تن میداد. البته فکر میکنم وزارت نفت در طرح موضوع هم از ابتدا اشتباه کرد و حساسیت زیادی ایجاد کرد.
در خود قانون نفت یک نظارت عالی بر فعالیتهای شرکت ملی نفت و وزارت نفت دیده شده است که خود دادستان یا نماینده او در آن حضور دارد. البته این از قبل وجود داشت و در عمل چندان از آن استفاده نمیشد اما حق داشت که هر زمان شک میکرد قراردادها را ببیند. مجمع نفت هم متشکل از چند وزیر است که البته از قبل وجود داشته است. علاوه بر آنها 3 یا 4 محل کنترل جدید هم گذاشتهایم. در حالی که خود این قراردادها یک به یک باید به شورای اقتصاد برود. یعنی مبلغ فی و نرخ بازگشت سرمایه و میزان کپکس و سرمایهگذاری و امثال آن را شورای اقتصاد باید تصویب کند. البته درباره بیع متقابل هم همینگونه بود.
-این حساسیتها دو دلیل دارد. یک دلیل آن خود تجربه بیع متقابل است که کارشناسان معتقدند بخش مهمی از اهداف بیع متقابلها محقق نشده است. البته تحقق اهداف بیع متقابل در پارس جنوبی بهتر بود. اما در میادین نفتی آنچه اجرا شد واقعا با اهداف اعلام شده از سوی خارجیها فاصله زیادی داشت و روی تولید صیانتی هم حرف و حدیث زیادی به وجود آمد. دلیل دوم حساسیت هم طولانی بودن قرارداد و سپردن بخش بهرهبرداری به شرکت خارجی است. ریسک یک قرارداد 7 ساله فقط 7 سال است که با ریسک یک قرارداد 25 ساله قابل مقایسه نیست.
منوچهری: دو موردی که مطرح کردید در واقع جواب همدیگر است. اولاً بیع متقابل واقعاً کشور ما را متحول کرد. اگر بیع متقابل نبود ما در پارس جنوبی کاری از پیش نبرده بودیم. توتال که این قدر به او فحش میدهند توانست اولین 2 فاز پرس جنوبی را راهاندازی کند و تبدیل به مدلی برای راهاندازی بقیه فازهای پارس جنوبی شود. کپکس توتال زیر 2 میلیارد دلار شد. 1 میلیارد دلار هم کل سود و رم و پاداش و بهره بانکی شد و با 3.2 میلیارد دلار شاید امروز 100 میلیارد دلار ما از پارس جنوبی برداشت کرده باشیم.
- آقای دکتر بعضی منابع رقم توتال برای فاز 2 و 3 را حدود 4.2 میلیارد دلار اعلام میکنند.
منوچهری: باید اعداد را دقیق ببینم اما بالاترین رم طبعاً در آن قرارداد بود. چون اولین قرارداد بود و باید پول بیشتری میدادیم تا صف را میشکستیم و طرف بیاید و سرمایهگذاری کند تا ترس دیگران بریزد. اما معمولاً در قراردادهای بایبک، رم و کپکس ما 60 یا 70 درصد بیشتر نبوده است و سود بانکی هم حدود 0.5 درصد بوده است.
- براساس یک مقاله پژوهشی دانشگاهی که پیش از این منتشر شده است، ظاهراً هزینه سرمایهگذاری 1.2 میلیارد دلار، دستمزد حدود 1.4 میلیارد دلار و بقیه برای وام و سود مصرف شده است که نرخ سود بانکی هم 5.5 درصد در این مقاله اعلام شده است.
منوچهری: امکان ندارد 5.5 درصد باشد و حتماً کمتر است. یعنی باید حدود 1 تا 1.3 درصد باشد. رقم سرمایهگذاری هم 1.95 میلیارد دلار بوده است. اما این پروژه برای ما بسیار سودآور بوده است. ببینید دارد در حق توتال ظلم میشود. اما این که میگویند بیع متقابل به اهداف خود نرسید یک اشکال از اول به بیع متقابل وارد میشد که از همان ابتدا درست بود و میگفتند شرکت خارجی میدان را به تولید میرساند اما حفظ تولید بر عهده کیست؟ یعنی 21 روز از 28 روز اگر تولید گاز یا نفت تعهد شده محقق میشد عملاً قرارداد را تمام شده میدانستند و از شرکت خارجی خداحافظی میکردند و خود ما محصولات را میفروختیم و طبق قرارداد و براساس نرخ بازگشت سرمایه به شرکت خارجی پول میدادیم. ولی در بسیاری از میادین ما براساس طبیعت میدان تولید شروع به افت میکند. در همه دنیا هم وقتی افت تولید شروع میشود یا چاه جدید میزنند یا چاه افقی حفر میکنند یا گاز و مواد شیمیایی به مخزن تزریق میکنند و از فرازآوری با گاز استفاده میکنند که همه اینها را تحت عنوان EOR و IOR میشناسیم در قراردادهای بایبک صرفاً طراحی پروژه اولیه وجود داشت و این ایراد درست بود که خوب بعد چه؟
ما در ایران بهرهبرداران ضعیفی هستیم و هیچ جا محض رضای خدا دو ریال کار مثبت انجام ندادهایم. یعنی مثلاً 10 سال از فاز 1 گذشت و ما جز اینکه سیستم را فرسوده کنیم و سکوهایی را که بدون نیاز به حضور نیروی انسانی طراحی شده بود را کاری کنیم که افراد برای بهرهبرداری روی آن مستقر شوند کاری نکردیم.
در فاز 6 و 7 و 8 پارس جنوبی که خود من از اول تا آخر آن حضور داشتم سکوها به صورت عروس تحویل شد و از خشکی هم کنترل میشد و آن را تحویل POGC دادیم. اما الان روی سکو کانکس گذاشتهایم و 15 نفر را آنجا مستقر کردهایم و کنار آن کشتی مستقر کردهایم و سکو را اداره میکنیم. البته همین که میتوانیم سکو را اداره کنیم باز هم باید خدا را شکر کرد و خیلی ارزش دارد. اما هیچ کار دیگری نکردیم. در میادین نفتی سروش و نوروز و دیگران هم کار دیگری نکردیم. معلوم شد که قرارداد باید بگونهای باشد که طرف خارجی باید بیاید و عملیات را ادامه دهد. برای ما تولید لحظهای مهم نیست. بلکه تولید تجمعی مهم است. یعنی اگر ما براساس مطالعات مهندسی مخزن به این نتیجه میرسیم که تولید براساس بازیافت اولیه 8 یا 10 درصد است و این بازیافت با اقدامات مشخص میتواند تا 20 درصد بالا برود، پس به شرکت خارجی بگوییم تو بعد از به تولید رساندن براساس بازیافت اولیه، باید بقیه اقدامات را انجام دهی و به من بگو ظرف 20 یا 25 سال چقدر میتوانی از این میدان تولید کنی. به همین دلیل شرکت خارجی باید روی مخزن باقی بماند. اگر قرارداد بخواهد به تولید برسد ناچار است طولانی مدت باشد و غیر از این ممکن نیست. شرکت خارجی هم نمیتواند کاملاً از بهرهبرداری کنار برود. چون در مقاطعی که قصد دارد اقدامات اجرایی انجام دهد باید در سازمان بهرهبرداری حضور داشته باشد. میخواهد مرتب مخزن را مانیتور کند که افت فشار، سطح آب و گاز و تاثیر چاهها روی هم چقدر است فلان چاه افقی چه وضعی دارد و امثال آن.
ما به او میگوییم در ایران باید با یک شرکت نفتی موجود، مثلاً مناطق نفتخیز جنوب -که اگر بتواند با آن شرکت به توافق برسد بهترین گزینه است- یا هر گزینه دیگری به توافق برسد که یا طرف قرارداد باشد یا شرکت خارجی سهمی از آن شرکت داشته باشد. اما در بهرهبرداری دخالت کند تا ما در طول این 20 سال کار بهرهبرداری و عملیات بازیافت را همزمان انجام دهیم تا به عددی که هدفگذاری شده است برسیم. در طول این مدت هزینه بهرهبرداری را شرکت ملی نفت به صورت Add cost پرداخت میکند یعنی قرار نیست بابت بهرهبرداری سودی به کسی بدهیم. پرداخت هزینه اقدامات اجرایی مانند چاههای افقی و امثال آن را هم به صورت Add cost پرداخت میکنیم. اما شرکت خارجی فی پر برل را در این مدت دریافت میکند.
بنابراین این همان قرارداد بیع متقابل است و ما آمدیم آن مشکلات سابق را حل کنیم و ناچار قرارداد را طولانی میکنیم و شرکت خارجی را در بهرهبرداری دخالت میدهیم تا بتوانیم تولید تجمعی را از او بخواهیم. مجموع آن فی در واقع سود و رم شرکت خارجی میشود. در بیع متقابل سود خارجی را ظرف 5 یا 6 سال میدادیم بدون اینکه در تولید دخالتی داشته باشد. الان میگوییم که پول اولیه تو را ظرف 5 یا 6 سال تسویه میکنم اما فی و رم تو باید به تولید وصل شود و اگر این تولید افت کرد، سود و پاداش تو هم باید افت کند و اگر هم بالا رفت ممکن است در قرارداد برای افزایش پاداش پیشبینی کنیم. بنابراین این دو مقوله به هم وصل شدهاند که اتفاق درستی است.
*هر وقت بخواهیم میتوانیم خارجیها را با لگد بیرون کنیم
*دعوای اصلی ما با خارجیها بر سر سهم منافع حاصل از میدان است
-دو مطلب در اینباره وجود دارد. اول اینکه شرکتهای خارجی مشهور هستند که وارد هر مخزنی در دنیا میشوند به خصوص در مخازن کشورهای جهان سوم و به ویژه در مخازن بکر و Green field مثل آزادگان که میروند صرفه اقتصادی برای آنها برداشتن سرشیر مخزن یا اصطلاحاً Creaming است. چه حضور آنها در مخزن 7 ساله باشد چه 20 ساله. چون به هر حال قرار است از آن مخزن 50 سال نفت تولید شود اما آنها در فرآیند کریمینگ با کمترین هزینه بیشترین بازگشت سرمایه را دارند و میتوانند به سراغ یک مخزن بکر دیگر بروند و مخزن تخریب شده را برای کشور صاحب مخزن باقی بگذارند.
یک پیشنهاد منطقی وجود دارد که چرا این 30 سال را به 3 دوره 7 یا 8 ساله تقسیم نمیکنیم. بعد از پایان هر 7 سال بررسی کنیم و اگر آنچه ما خواسته بودیم اعم از تولید صیانتی، انتقال تکنولوژی، تولید تجمعی و امثال آن محقق شده بود برای دوره بعدی هم حضور شرکت خارجی را تمدید کنیم و اگر محقق نکرده بود آن را تمدید نکنیم. لااقل در دو دوره از این سه دوره شرکت خارجی برای تمدید قرارداد به تعهداتی که به ما داده پایبند خواهد بود ولی وقتی 25 سال مخزن را در اختیار داشته باشد حداکثر منفعت خودش را در نظر خواهد گرفت نه حداکثر نفع ما را.
منوچهری: ببینید نفع ما و شرکت خارجی به هم گره خورده است. هرچه تولید تجمعی در میدان زیاد شود هر دو سود میبریم. سهم ما 80 درصد است و سهم او 20 درصد است. تولید که بالا بروند که سهم بیشتر را به او نمیدهیم. شرکت خارجی یک رقم کپکس دارد و از نفت تولیدی هم 10 یا 15 درصد را بابت فی پر برل بر میدارد. اصلاً این حرف درست نیست که تولید بیشتر باعث منفعت بیشتر او میشود. از تولید بیشتر ما منفعت بیشتر میبریم.
اما اینکه میگویید او ممکن است برنامههایی انجام دهد که کوتاه مدت برود یا امثال آن، همان Join management Committee یا JMC که عدهای میگویند بد است اینجا به کار میآید. چون هر سال باید این برنامه را تصویب کند. یعنی هر سال آنها پیشنهاد میآورند که ما میخواهیم چند چاه اضافی بزنیم یا روی MDP اصلاحات انجام دهیم یا تزریق آب و گاز انجام دهیم یا هر اقدام دیگر و همه اعضای JMC اعم از ما و آنها باید به توافق برسند. یعنی اگر ما موافقت نکنیم آنها نمیتوانند تکان بخورند باید تأیید فنی و نظر ما را بگیرد. کار آن کمیته هم فنی است. به علاوه ما از اول در قرارداد MDP او را به تصویب میرسانیم. یعنی قرار نیست هرچه او داد ما قبول کنیم. ما MDP پیشنهادی شرکت خارجی را به شورای مخازن و مدیریت اکتشاف و امثال آن میدهیم تا تأیید کنند منحنی تولید آنها منطقی هست یا نه. بنابراین اینگونه نیست که مخزن در اختیار آنها است. ما هر روزی بخواهیم کلید را میبندیم و او را بیرون میکنیم.
- اگر این کار را بکنیم که براساس قرارداد علیه ما شکایت میکنند...
منوچهری: اگر ما آنها را با لگد هم پیروی کنیم حداکثر ادعای آنها این خواهد بود که میزانی که در میدان خرج کردهاند را به آنها بدهیم. کار دیگری نمیتواند بکند. پول او هم اینجا است. پول ما پیش او نیست. اگر یک شرکت 4 میلیارد دلار سرمایهگذاری کند و بعد از دو سال بخواهد برود طبعاً نمیتواند چون پولش را نگرفته است.
از لحاظ سیاسی هم این به نفع ما است. چون شرکت خارجی یک سرمایه عمده در ایران خوابانده است و به قول معروف گوشت او زیر دندان ما است. مجبور است رفتاری کند که ایران با ثبات باشد و شرکت نفت سرجای خودش باشد.
- اتفاقاً در این باره هم دو نکته وجود دارد. یکی درباره JMC که شما میفرمایید باید به تایید ما برسد. اما در ساز و کار JMC تایید نهایی با ما نیست. بلکه توافق است. چون JMC پنجاه-پنجاه بین کارفرما و پیمانکار تقسیم شده است. قرار نیست چیزی به تائید ما برسد.
منوچهری: درست است...
- اگر او ارائه کرد و توافق نشد و ما قبول نکردیم یکی از بزرگترین ایرادات حاکمیتی خودش را نشان میدهد. طبعاً در مواردی که توافق بین طرفین وجود دارد بحثی وجود ندارد. در مورد جایی که توافق نمیشود سازوکار JMC به ضرر ما است. از این جهت که اگر توافق نکردند باید به سراغ مدیران بالادستی بروند و اگر آنجا نشد به حکمیت میرود و در اغلب این حکمیتها ما بازنده بودهایم.
منوچهری: اختلافات JMC به داوری نمیرود. اختلافاتی که درباره مسائل مالی و امثال آن ایجاد میشود به داوری میرود.
ببینید ما میخواهیم یک ساختمان بسازیم. بنده مالک زمین هستم و شما سازنده هستید. با هم قرارداد مینویسیم یک روز قیمت آهن بالا میرود و در قرارداد ما اسکلت فلزی بوده است و سازنده میگوید به نفع ما است به جای آن از بتن استفاده کنیم با هم مذاکره میکنیم و به توافق میرسیم یا میگویند شیرآلات را آلمانی ببندیم یا چینی ببندیم و با هم توافق عمل میکنیم.
-درباره جایی که توافق وجود دارد که بحثی وجود ندارد همه مشکل سر جایی است که تضاد منفعت وجود دارد.
منوچهری: دعوای اصلی ما سر Government take و Company take است. سر مسائل دیگر دعوا وجود ندارد.
دعوای Government take هم بر سر درصد فی است که شما چه میزان میخواهید در هر بشکه بردارید و جمع بشکههای تولیدی چقدر است در بقیه موارد دعوا نیست اینها را در دنیا براساس Best Practice یا بهترین تصمیمگیری و دانش فنی عمل میکنند. آنها اهل منطق هستند و ما هم باید اهل منطق باشیم تنها دعوای ما که روز اول تعیین میشود بر سر تقسیم فی است. ما هر چقدر رقابت را بیشتر کنیم مجبورند فی کمتری ببرند هر قدر رقابت را کمتر کنیم و اوضاع ما ناامنتر و فعالیتهای مطبوعاتی شما سنگینتر شود، خارجی پول بیشتری میخواهد و میگوید ریسک کشور شما بالا است و جای 1 دلار، به من بابت فی 2 دلار بدهید.
دنیای فنی پاسخ فنی میخواهد همه مسائلی که در JMC مطرح میشود مسائل فنی و بودجه عملیات است.
مثلاً اگر به ما برآورد داد که حفاری افقی 10 میلیون دلار هزینه دارد ما چانه میزنیم که نه تو از فلان دستگاه حفاری استفاده کنی و هزینه 8 میلیون دلار است.
در JMC چیز دیگری نیست.
*شرکتهای خارجی کلکی نخواهند زد که بعدا گند آن در بیاید
- اجازه بدهید مثالی بزنم تا بحث روشنتر شود. فرض کنید درباره میدان بزرگ و بکر و آماده آزادگان توتال میتواند با 50 چاه پیشرفته چند لایه هوشمند با بهترین عملکرد و به قول خودشان Best Practice تولید کند و این چاهها قیمتی دارند و او هم بودجه عملیاتی مشخصی ارائه خواهد کرد. در عین حال میتواند با 300 چاه غیر پیشرفته این کار را انجام دهد و هزینه بالاتری از ما طلب کند و احتمالاً سود بیشتری ببرد و مواردی از این دست. در چنین جایی توتال با ما تضاد منافع دارد و سازوکاری برای حل و فصل آن وجود ندارد.
منوچهری: چرا تضاد منافع دارد؟ او که هر چه خرج کند پولش را دریافت میکند.
- دقیقاً به همین دلیل چون برای 300 چاه پول 300 چاه را میگیرد و با حفر 50 چاه پول 50 چاه را. اگرچه هزینه هر یک از آن 50 چاه ممکن است اندکی مثلاً 10 درصد یا 20 درصد گرانتر باشد. ولی در چنین فرضی حفر 300 چاه غیر پیشرفته به نفع توتال است.
منوچهری: علیالقاعده توتال یا هر شرکت دیگری با منطق بازار کار میکند. من کارفرما هم باید درک و فهم لازم را داشته باشم اگر من درک نکنم که بهتر است او 300 چاه حفر کند یا 100 چاه باید مشاور قوی بگیریم.
- فرض کنید ما میفهمیم نفع ما در چیست. اما وقتی دچار اختلاف شدیم چه اتفاقی میافتد؟
منوچهری: ما باید آن برنامه را تصویب کنیم او که نمیتواند آن را اجرا کند.
-ما با او باید به توافق برسیم. بدون موافقت او هیچ اتفاقی نمیافتد. در عین حال ببینید چون بحث High tech مطرح است هیچ تضمینی و جریمهای هم در IPC وجود ندارد که او اگر از High tech استفاده نکرد و Best Practice به خرج نداد، ما چه جریمهای برای او در نظر خواهیم گرفت؟ چه تضمینی وجود دارد؟ هیچ کدام از اینها در IPC دیده نشده و شرکت خارجی برای 25 سال در این میدان خواهد بود.
منوچهری: ما نمیتوانیم لحظه به لحظه جریمه بگذاریم در هیچ قراردادی در دنیا این گونه نیست.
- ولی تضمینی وجود ندارد به هر حال.
منوچهری: اجازه بدهید بر این نکته تأکید کنم که در تولید تجمعی و حجم تولید در دراز مدت منافع ما به هم گره خورده است. مخصوصاً بعد از انعقاد قرارداد با هر رقم کپکسی و ثابت شدن رم، شرکت خارجی هر قدر بیشتر تولید میکند سود بیشتری میبرد. ما در زمانی که میخواهیم MDP را نهایی کنیم همه چانهزنی و دانش خودمان را آنجا باید به خرج دهیم. من اگر تیم مهندسی مخزن قوی و مشاور خوب به کار بگیریم تمام اجزای کار او را بررسی میکنم. او هم تابع منطق با ما صحبت میکند.
*شرکت خارجی ممکن است از نقاط خاکستری قرارداد سوءاستفاده کند
- آقای دکتر هر شرکت اقتصادی تابع منفعت خود است تا منطق.
منوچهری: تابع منطق هم هست. چون نمیخواهد فقط یک بار کار کند. این شرکتهای معتبر بین الملل که نمیخواهند یک بار کار کنند و فرار کنند و بروند.
-ولی ترجیح میدهند که در مدت زمان کمتری سود بیشتری ببرند. این منطق اقتصادی دارد. هر شرکتی این طور است به نظر شما این طور نیست؟
منوچهری: اتفاقاً شرکتهای خارجی به منافع طولانی مدت بیشتر فکر میکنند. نمیخواهند زیر سؤال بروند. کیسها و موارد فنی درباره پروژهها در کنفرانسها مورد بحث قرار میگیرد و شرکتها تجربیات و حتی اشتباهات خودشان را بیان میکنند. هیچ شرکتی خلاف عرف حرفهای کار نمیکند. هیچ شرکت معتبر بینالمللی هرگز نمیآید کلکی بزند که بعداً گند آن در بیاید.
- ولی تجربه حضور آنها در نقاط مختلف دنیا نشان میدهد که این کار را میکنند.
منوچهری: ممکن است اشتباه کرده باشند. مثلاً BP که آن افتضاح را در خلیج مکزیک به بار آورد مشکل ضعف تکنولوژی داشت. نمیخواست این اتفاق بیفتد. یعنی اتفاقات این چنینی ناشی از اشتباه است.
-بله. ولی قصه چنین اتفاقاتی با بلایی که سرمخزن میآید یا تمایل شرکت خارجی به برداشت سرشیر مخزن متفاوت است.
منوچهری: ببینید مثلاً عراقیها موقع بستن قرارداد امتیازات فراوانی دادند. یعنی در واقع Government take یا بهره مالکانه یا دریافتی حاکمیتی آنها کم بوده است. مثلاً در قرارداد عراقیها شرکت خارجی تمام سرمایهگذاری را می تواند از تمام تولید بردارد.
خوب نباید این امتیاز را میدادند بعد که دولت عراق دست گدایی بلند کرد گفتند ما 30 درصد را کم میکنیم ولی 70 درصد مال ما باشد.
ببینید سهم هر کس به اندازه دانایی و فهم و درک او است. ما اگر بشناسیم و قوی برخورد کنیم نه اینکه شعاری باشد بلکه شناخت داشته باشیم میتوانیم دقیقتر منافعمان را ببینیم.
در واقع به نظر من این دلنگرانی که آنها میخواهند سر ما کلاه بگذارند کمتر مطرح است تا این دلنگرانی که ما نمیدانیم و از ندانستن ممکن است کلاه سر ما برود. به همین دلیل من میگویم باید مشاور قوی بینالمللی یا داخلی اگر داریم کنار ما قرار بگیرد.
همین مدل قراردادی را که دادیم یک خارجی هم بررسی کند به این دلیل نبوده است که ما نوکر خارجی هستیم بلکه خواستیم کسی که ادبیات حرفهای بینالمللی بلد است بگوید نقاط ضعف آن چیست.
درک و دانایی ما از مسائل حقوقی و مخزن منافع ما را تضمین میکند. ولی مسلماً شرکت خارجی جایی که شفاف باشد کاری که خلاف قرارداد باشد انجام نمیدهد. البته اگر جایی خاکستری باشد ممکن است بتواند به نفع خودش قدم بردارد. بنابراین ما باید همه جا را شفاف کنیم هم از نظر فنی و هم قراردادی. اگر هم ضعف داریم از مشاوران داخلی و خارجی و کاشناسان معتبر استفاده کنیم.