عصر خودرو

انعطاف‌پذیری IPC شرط دستیابی به سرمایه

عصر بازار- هرچند صنعت نفت ایران میان کشورهای همسایه قدمتی بیشتر دارد اما به دلیل تحریم‌ها به شدت نیاز به بازسازی داشت این بازسازی بدون سرمایه ممکن نبود آن هم در شرایطی که قیمت نفت۱۰۰ دلار حتی به محدوده ۳۰ دلار نیز رسید.

انعطاف‌پذیری IPC شرط دستیابی به سرمایه
نسخه قابل چاپ
دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۴:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری «عصربازار» به نقل از اقتصادآنلاین، در همین راستا برای جذب سرمایه‌گذار خارجی یکی از برنامه‌های وزارت نفت تعیین چارچوبی برای قراردادها بود، اما این ماجرا چندان هم ساده نبود. دو سال طول کشید تا کمیته‌ای به سرپرستی سیدمهدی حسینی بتواند چارچوبی کلی برای قراردادهای نفتی تهیه کند. پس از آن نیز این چارچوب بارها و بارها مورد اصلاح قرار گرفت به‌طوری که شانزدهمین نسخه اصلاح شده آن پس از چندماه به دست رهبری رسید. این درحالی است که هنوز هم بررسی‌ها ادامه دارد و در این اواخر موسسات تحقیقاتی و دانشگاه‌ها نیز  همایش‌هایی در این‌باره برگزار کردند.  روند بررسی‌ها و بهینه‌سازی همچنان ادامه دارد و برخی از کارشناسان معتقدند هرچه این روند طولانی‌تر شود، فرصت‌های بیشتری از دست می‌رود.  به هرحال ایران تنها کشوری نیست که با چنین مشکلی دست‌وپنجه نرم می‌کند. کشورهای دیگری هم با این مشکل روبه‌رو شده‌اند.

    در همین راستا  پروفسور اسلامیر راشیوسکی یکی از استادان دانشگاه کینگز لندن هفته گذشته برای شرکت در همایش بهینه‌سازی قراردادهای بالادستی نفت و گاز به ایران سفرکرده بود. او که یکی از محققان ارشد در موسسه «مرکز اروپایی امنیت انرژی و منابع» است حداقل یک دهه تجربه فعالیت و تحقیق در حوزه انرژی را دارد. به عقیده راشیوسکی در عصر حاضر و شرایط موجود باید از دیدگاه جهانی صنعت نفت و گاز را بررسی کرد و بررسی دیدگاه خاورمیانه یا فقط دیدگاه فنی کافی نیست. به نظر او سیاسی کردن این صنعت چندان عقلانی نیست و باید آن را از دیدگاه کلان مدنظر قرار داد. متن گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید: 

    از لحاظ جهانی وضع صنعت نفت چطور است؛ جایگاه ایران کجاست؟

    برای این‌که در این‌باره سخن بگوییم باید نگاهی به روند کلی صنعت نفت و گاز دنیا داشته باشیم. آمارهای شرکت بریتیش پترولیوم درباره شاخص‌های اقتصادی نشان می‌دهد در‌سال 2015 میلادی صنعت‌هایی که توانستند به سودآوری دست یابند، نفت و انرژی‌های تجدیدپذیر به حساب می‌آیند. این آمار برای کشورهای تولید‌کننده نفت یعنی ایران واقعا امیدوار‌کننده است.  به عبارت دیگر هنوز هم تقاضا برای این صنعت وجود دارد و دست‌اندرکاران آن  برنده به حساب می‌آیند. البته فکر می‌کنم باید از دیدگاه اقتصاد سیاسی این صنعت را به‌خصوص در کشوری مانند ایران بررسی کرد و در آن عوامل سیاسی، اقتصادی، قانونی و فنی را در نظر گرفت. در این میان نباید فراموش کرد در حوزه قیمت نفت اتفاق افتاده و بهای نفت به شدت کاهش یافته است.. در این شرایط رقابت شدیدی برای دستیابی به سرمایه‌گذاری وجود دارد و از سوی دیگر  ذخایر غیرمعمول نفت و گاز نیز درحال رشد هستند.

    نظرتان درباره قراردادهای IPC  جدید ایران چیست؟

    من اهل لهستان هستم اما در انگلیس زندگی می‌کنم. به عبارت دیگر من اهل کشوری هستم که مدت‌ها تصمیم داشت منابع گاز شل خود را به بهره‌برداری برساند. در لهستان ما خیلی امیدوار بودیم که نفت و گاز شل و به‌خصوص گاز شل به مرحله بهره‌برداری برسد. البته لهستان هیچ‌وقت یک کشور بزرگ صادر‌کننده نفت مانند ایران نبوده و نه‌تنها در گذشته بلکه درحال حاضر هم یک وارد‌کننده است، اما امید برای بهره‌برداری از گاز شل به جایی نرسید. در این‌جا تشابه نامحسوسی میان لهستان و ایران وجود دارد. البته ما درباره دو کشور متفاوت صحبت می‌کنیم چون ایران یک غول نفتی به حساب می‌آید اما لهستان یکی از مهم‌ترین تولیدکنندگان زغال‌سنگ بوده است،اما آنچه که مورد تشابه است، آن است که ما هم بر سر دوراهی قانونی قراردادهای گازی قرار داشتیم. لهستان یک چارچوب قانونی درباره اجازه استخراج، فرآوری و صادرات گاز را نداشت. ما درعوض قوانین معدن‌یابی را داشتیم که برای نفت و گاز قابل اجرا نبود. خب مدت زمانی طول کشید تا ما توانستیم این قوانین را تصویب و تثبیت کنیم.

    و در نهایت چه اتفاقی افتاد؟

    همانطور که آقای زمانی‌نیا گفتند وقتی که ما آن را تصویب کردیم، خیلی دیر بود چون قیمت‌ها درحال کاهش بود و جذابیت سرمایه‌گذاری در گاز نیز افول کرده بود. ازسوی دیگر موقعیت زمین‌شناختی این مخازن  نیز آن‌طور که ما تصور می‌کردیم، نبود. چون هرچیزی که زیر زمین نهفته باشد، منبع است اما آنچه بتوان به آن دست یافت و فرآوری کرد، مخازن نامیده می‌شود. در این حالت که قیمت گاز نیز براساس نفت تعیین می‌شد، نمی‌توان انتظار دیگری داشت. به‌عنوان مثال، وقتی نفت بالای 100 دلار به ازای هر بشکه بود، انگیزه برای استفاده از چنین مخازنی خیلی بیشتر بود، اما کاهش قیمت‌ها، خود به نوعی یک مانع طبیعی برای سرمایه‌گذاری به حساب می‌آید. این موارد سبب می‌شود دست‌اندرکاران با دقت بیشتری فضای سرمایه‌گذاری جهانی در بازار نفت و گاز را بررسی کنند. قانون‌گذاران، سیاست‌گذاران و دست‌اندرکاران صنعت باید با همدیگر درباره تحولات بازار همفکری کنند، چون این قراردادها بلندمدت هستند و در ٥ تا 10‌سال آتی به‌طورحتم پیامدهایی خواهند داشت.

    اما ایران و لهستان دوکشور کاملا متفاوت هستند؟

    البته همان‌طور که گفتم؛ ایران و لهستان دوکشور به‌طور کامل متفاوت هستند و آنچه گفتم، مربوط به مدیریت  انتظارات و چشم‌انداز از قراردادها بود. ما نمی‌توانیم انتظارات خود از بازار را ناگهانی بالا ببریم. باید با دیدی عقلانی در بازار قدم برداشت. با این وجود معتقدم یکی دیگر از کشورهایی که می‌توان از تجربیات آن استفاده کرد، مکزیک است.

    چرا مکزیک؟

    چون از لحاظ سرمایه‌گذاری مکزیک یک کشور بسته به حساب می‌آمد اما اکنون آنها مشغول آزادسازی سرمایه‌گذاری بخش بالادست صنعت نفت خود هستند. البته این آزادسازی طی مدت زمانی انجام می‌شود و همچنین بحث و گمانه‌زنی‌های سیاسی بسیاری درباره این آزادسازی وجود دارد. همین اتفاق در ایران نیز درحال رخ دادن است. در مکزیکو هم برخی کارشناسان محافظه‌کارانه و برخی دیگر با دید اصلاحات به این قضیه نگاه می‌کنند. به همین دلیل فکر می‌کنم نگاهی به تجربیات مکزیک هم در این حوزه کارآمد باشد. این کشور هم مقادیر زیادی نفت تولید می‌کند و اگر این آزادسازی موفقیت‌آمیز باشد و بتواند سرمایه بیشتری جمع کند، مکزیک حتی می‌تواند نفت و گاز بیشتری هم تولید کند. جالب آن‌که هرچند مکزیک می‌تواند نمونه‌ای برای تنظیم قراردادهای نفتی درایران باشد اما این کشور به نوعی رقیب ایران نیز به شمار می‌رود که دلیل آن هم محل استخراج نفت در خلیج مکزیک است. در این خلیج بیش از هر نقطه دیگری از جهان برای استخراج نفت تجهیزات وجود دارد. به نظرم مکزیک هم به‌عنوان کشوری که سعی دارد از وضع کنونی به موقعیت جدیدی برود، می‌تواند نمونه خوبی برای ایران باشد.

    اگر شما هم قرار بود در نوشتن قراردادهای IPC کمک کنید، به چه نکاتی توجه می‌کردید؟

    این سوال سختی است. من یک قانونگذار یا وکیل نیستم من فقط یک محقق هستم اما به‌طور ساده بگویم در نوشتن این قراردادها وضع جهانی را نیز درنظر می‌گیرم. سعی می‌کنم این قراردادها انعطاف‌پذیرتر باشند. البته رسانه‌های مختلف اعلام کرده‌اند که قراردادهای جدید انعطاف‌پذیری بیشتری خواهند داشت، فکر می‌کنم برهمین اساس می‌توان گام برداشت و سرمایه‌گذاران را جذب کرد. با این وجود معتقدم هیچ کشوری با ذخایر غنی فسیلی نباید تخم‌مرغ‌هایش را در یک سبد نفت و گاز بگذارد.   

    یعنی همزمان با منعطف کردن قراردادها باید سبد انرژی را متنوع کرد؟

    بله. حدود دوماه قبل من به قزاقستان رفته بودم. قزاقستان دومین صادر‌کننده بزرگ نفت به اتحادیه اروپاست. این کشور تمام تلاش خود را به کار گرفته تمرکز خود را از صنعت نفت و گاز  تغییر دهد و به منابع و ذخایر دیگری مانند انرژی بادی منتقل کند. در حقیقت آنها سعی دارند سبد انرژی خود را متنوع‌تر کنند. من فکر می‌کنم بقیه کشورهای صادر‌کننده نفت و گاز هم باید از این روند درس بگیرند و با تنوع‌بخشی به سبد انرژی خود، از نفت و گاز دوری کنند. همان‌طور که می‌دانید قیمت بشکه‌های نفت همیشه نوسان دارد. مانند حدود ٧ یا ٨‌سال قبل در روسیه به وجود آمد. در آن زمان قیمت‌ها خیلی بالا بود و آنها برنامه‌های خاص خود را داشتند اما اکنون آنها تحریمند و قیمت نفت کاهش قابل توجهی داشته است. همین‌طور در آفریقا. دراین قاره هم چند کشور وجود دارد که اقتصادشان برمبنای منابع نفتشان و فروش آنها می‌چرخد. قیمت پایین نفت در وضع کنونی به‌ شدت به اقتصادشان ضربه زده است. خب به‌طورکلی باید بگویم علاوه برآنکه قراردادهای جدید را با انعطاف‌پذیری بیشتری باید تهیه کرد، نباید تنوع‌بخشی به سبد انرژی را از یاد برد، چون جمعیت ایران درحال افزایش است و اگر آمار و اطلاعاتی که منتشر و پیش‌بینی شده درست باشد، باید منتظر رشد جمعیت کلانی در ایران باشیم. تقاضای داخلی انرژی ایران نیز درحال افزایش است که این مسأله را هم باید درنظر گرفت.

    برچسب ها