عصر بازار: یک متن و ۵ پیوست نتیجه تلاش تیم هستهای ایران در پایان نشستهای متعدد با گروه ۱+۵ بود. آنچه به زعم نماینده عالی اتحادیه اروپایی، فدریکو موگرینی و البته محمدجواد ظریف؛ یک روز تاریخی بود، روزی که با شجاعت، اراده سیاسی، احترام متقابل و مدیریت عالی، آنچه دنیا بدان امید بسته بود از تعهد مشترک به صلح و تلاش مشترک برای امنتر کردن دنیا به سرانجام رسید. اعلام رفع تحریمها برای اقتصادی که به رغم پتانسیل بالا تاکنون زمینه شکوفایی نداشته حالا فرصتی است که به اعتقاد لیلا رشنوادی، دانشجوی مقطع دکتری اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس و کارشناس پژوهشی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی وابسته به نهاد ریاست جمهوری باید از آن به نحو مناسب استفاده کرد؛ هرچند مدیریت مناسب، رسالت اصلی دولت در این شرایط است.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار»، متن گفتوگو با وی در ادامه از نظرتان میگذرد.
23 تیر ماه امسال ، روز بزرگی در تاریخ و البته اقتصاد کشور ما خواهد بود، این مهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر از منظر اقتصادی به این موضوع نگاه کنیم، این موضوع یک تاثیر آنی دارد که در انتظارات مردم تبلور پیدا میکند. این اثر انتظاری لزوما ماندگار نیست و ممکن است در کوتاه مدت به دلیل انتظاراتی که افراد از انتشار این خبر داشتهاند تاثیراتی در بازارها خصوصا در بازارهایی مانند بورس و نرخ ارز ایجاد کند ولی در بلندمدت اثرات واقعی این توافق با تاثیری که در ساز وکار بازار میگذارد نتایج خود را نشان میدهد. مسئلهای که اینجا مطرح است اینکه یک خوشبینی بیش از حد در مورد صورت گرفتن توافق در بین مردم شکل گرفته است که حتی این روزها در شبکههای اجتماعی موجی از طنز در مورد کاهش شدید قیمتها به چشم میخورد. این خوشبینی بیش از حد به دلیل عدم تطبیق با واقعیت، ممکن است در ماههای آتی منجر به نوعی سرخوردگی و شکلگیری انتظارات منفی شود. بنابراین فکر میکنم ضروری است واقع بینانه به توافق شکل گرفته و آینده پیشرو نگاه شود.
برای رسیدن به این نگاه واقع بینانه چه موضوعاتی باید مدنظر قرار گیرد؛ به صورت شفاف البته منظورم تاثیر این توافق بر بازار سرمایه و مشخصا صنایع موجود در آن است.
نفس توافق به تنهایی و بدون توجه به رویکردی که سیاستگذاران پس از دستیابی به منابع ارزی فراوان اتخاذ میکنند، نمیتواند کارکرد مشخصی داشته باشد. به عبارتی وفور درآمدهای ارزی ناشی از توافق در کنار سیاستهای غلط اقتصادی میتواند منجر به نرخهای تورم بالا و وفور واردات بشود که در نهایت این مسئله بزرگترین ضربه را به صنایع و تولیدات داخلی وارد میکند. تجربیات گذشته نشان داده که هرگاه ما با وفور درآمدهای ارزی روبهرو بودهایم بدترین تصمیمات اقتصادی را اتخاذ کردهایم؛ در مقابل در مواقعی که با محدودیت منابع ارزی مواجه شدیم عقلاییتر رفتار کردهایم. بنابراین در این شرایط این نگرانی وجود دارد که دولت نتواند میل به خرج کردن ارزهایی که به دست میآورد را کنترل کند. در این صورت ممکن است حتی کنترل تورم که یکی از دستاوردهای خوب دولت یازدهم بود از بین برود. من میخواهم تاکید کنم که توافق لزوما منجر به نتیجه خوب یا بد در صنایع ما نمیشود. آنچه مهم است توافق در کنار سیاستهای اتخاذی دولت است، اما به طور کلی صنایعی که متاثر از قیمت نرخ ارز هستند بیشترین تاثیرپذیری را از توافق صورت گرفته خواهند داشت؛ البته از نظر اثرپذیری از نرخ ارز صنایع را میتوان در دو دسته تقسیمبندی کرد؛ صنایعی که مواد اولیه تولید یا قطعات واسطهای تولید را وارد میکنند که هزینه تولید آنها وابسته به نرخ ارز است و صنایعی که کالای خارجی رقیب آنهاست و نرخ ارز بر روی قیمت کالای خارجی رقیب اثرگذار است. در مورد صنایعی که مواد اولیه و یا قطعات واسطهای تولید را وارد میکنند توافق نتیجه مثبت بر وضعیت آنها خواهد داشت ولی صنایعی که بازار آنها در رقابت با بازار کالای خارجی است بیشتر وابسته به سیاستهایی هستند که دولت پس از توافق اتخاذ میکند. به عنوان مثال صنعت خودروسازی جزو دسته اول قرار میگیرد یعنی این صنعت مواد اولیه و قطعات را وارد میکند؛ در عین حال بازار تولید خودروی داخلی یک بازار بسته است یعنی این صنعت نگرانی از بابت قیمت کالای رقیب خارجی ندارد (که در مورد چرایی این موضوع اینجا بحث نمیکنیم) بنابراین توافق در مورد این صنعت دارای تاثیرات مثبت خواهد بود. البته لازم به ذکر است که برخی صنایع از هر دو طریق تحت تاثیر توافق هستند یعنی هم واردکننده مواد اولیه و قطعات هستند و هم دارای رقیب خارجی برای محصول خود هستند در مورد این صنایع تحلیل قدری پیچیدهتر می شود.
به این ترتیب شما هم نوعی چشمانداز خوب را برای برخی صنایع متصورید؟
مطمئنا همینطور خواهد بود. با امکان دستیابی به بازارهای جهانی خصوصا برای قطعات و مواد اولیه بسیاری از محدودیتهای تولید برداشته خواهد شد.
به نظر میرسد رفع تحریم از برخی صنایع همچون بانک و بیمه علاوه بر بهبود وضعیت در این صنایع، تاثیر غیرمستقیمی هم بر صنایعی همچون خودروسازی و.. دارد؟
بانک و بیمه و به طور کلی تسهیلگران مالی از شرایط توافق منتفع میشوند و برخی محدودیتها که در اثر تحریم بود از آنها برداشته میشود در نتیجه این موضوع منجر به تسهیل معاملات و به طور کلی کاهش هزینه معامله برای بسیاری از بنگاهها خواهد شد که قطعا اثر مثبتی بر وضعیت بنگاهها ایجاد میکند اما اینکه توافق چقدر منجر به بهبود عملکرد خود صنعت بانک و بیمه میشود جای سوال است. به نظر میرسد بسیاری از مشکلاتی که در حال حاضر نظام بانکی ما با آن مواجه است با رفع تحریمها مرتفع نخواهد شد اما همانطور که ذکر کردم رفع تحریم بیش از آنکه به نفع بانکها باشد به نفع بنگاهها و صنایع خواهد بود.
فکر میکنید تاثیرات کلان این اتفاق بزرگ بر صنایع چگونه خواهد بود؟
توافق ایجاد شده خوشبینیهایی در مورد جذب سرمایهگذاری خارجی ایجاد کرده است. در صورتی که اتخاذ سیاستهای صحیح این مهم رخ دهد، سرمایهگذاری خارجی در صنایع میتواند در بهبود وضعیت صنعت کشور اثرگذار باشد. یکی از کارهای خوبی که دولت در این شرایط میتواند انجام دهد برنامهریزی جهت جذب و هدایت صحیح سرمایه خارجی است. ضمن اینکه دولت در زمینه مدیریت دلارهای آزاد شده و درآمدهای ارزی باید هوشمندانه رفتار کند. در این مورد استفاده از تجربیات سایر کشورها مانند چین در مورد نحوه مدیریت منابع ارزی میتواند راهگشا باشد. به عبارت دیگر مدیریت نرخ ارز و نرخ تورم در این شرایط رسالت اصلی دولت باید باشد. توجه کنید که توافق هستهای و رفع تحریمها موضوع کلانی است که به نوعی اقتصاد کشور و همه صنایع با آن درگیرند. در این شرایط سیاستهای کلان شاید حتی بیش از سیاستهای بخشی اثرگذار باشند و چشمانداز صنایع را تحت تاثیر قرار دهند که برآیند آن در رشد اقتصادی کشور متبلور میشود. وضعیت تولید و فروش همه صنایع وابسته به نرخ ارز و نرخ تورم است. در شرایط تورمی کالای داخلی رقابت پذیری خود را در مقایسه با کالای خارجی از دست میدهد و چشمانداز فروش محصولات در بازارهای داخلی را با مشکل روبرو میکند؛ از طرف دیگر وضعیت صادرات محصولات وابسته به نرخ ارز است و بنابراین در این شرایط دولت باید سیاستهای ارزی را دنبال کند که توسعه صادرات را در پی داشته باشد.
در خصوص سیاستهای اتخاذی دولت با الگو قرار دادن دیگر کشورها همچون چین بیشتر توضیح دهید؟
بسیاری از کشورها با وفور درآمدهای ارزی یا مازاد تراز پرداختها مواجه هستند. کشورهایی مانند شیلی، عربستان و نروژ با استفاده از صندوقهای ثروت ملی، ورود درآمدهای ارزی به کشور را کنترل میکنند. کشور چین از طریق فروش درآمدهای ارزی به بانک مرکزی این کار را انجام میدهد. با توجه به اینکه ما در گذشته از صندوق توسعه ملی برای کنترل درآمدهای ارزی استفاده کردیم اما به دلیل ملاحظات سیاسی این کار با توفیق همراه نبوده است، شاید استفاده از تجربه کشور چین در این شرایط راهگشا باشد. در کشور چین ارز مورد نیاز برای واردات به وسیله دولت تامین میشود و حساب سرمایه بسته است و امکان خروج آزاد سرمایه وجود ندارد؛ همانطور که اشاره شد بسیاری از کشورها برای شرایطی که با وفور درآمدهای ارزی مواجه هستند صندوقهای ثروت ملی پیشبینی کردهاند که مازاد درآمد دولت در این صندوقها ذخیره میشود و از وارد کردن این درآمدها به اقتصاد ملی جلوگیری میکنند چرا که دارای اثرات تورمی خواهد بود. در شرایطی که کشور ما در سالهای اخیر با رکود تورمی مواجه بوده لازم است که تدابیر خاصی برای جلوگیری از تکرار تجربیات سالهای اخیر اندیشیده شود.
به عنوان آخرین سوال و با توجه به پاسخ پرسش قبل، تدابیر خاصی که به نظر شما باید لحاظ شود چیست؟
فکر میکنم لازم باشد دولتمردان با درس گرفتن از تجربیاتی که در دورهای که با وفور درآمدهای نفتی مواجه بودهایم و همین طور استفاده از تجربیات موفق سایر کشورها مدیریت درستی بر نرخ تورم و نرخ ارز داشته باشند. توجه داشته باشید که مدیریت نرخ ارز به معنای کنترل نرخ ارز نیست.