عصر بازار- آنچه ما همواره از تبلیغات مربوط به آشنایی با فرصتهای سرمایهگذاری در خاطرمان هست به بازار پول برمیگردد؛ سرمایهگذاری در سپردههای بانکی، ضرورت پرداخت حق بیمه برای استفاده از خدمات درمانی یا دریافت مستمری در دوران بازنشستگی و ... از موضوعاتی است که غالبا در فرهنگسازی سرمایهگذاری به آن توجه شده است.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» ، بنابراین، با خط مشی دولت برای معرفی بیشتر بازار پول، راه برای آشنایی عموم مردم با بازار سرمایه و فرصتها و چالشهای آن تا حدودی بسته ماند و به متخصصان و افراد تحصیلکرده در حوزه مالی محدود شد. مردم عادی پذیرش ریسک را برابر با از دست دادن سرمایه میدانستند و چون از پرداخت سود بانکی مقرر شده برای حسابهای خود مطمئن بودند، به دنبال گزینههای دیگر سرمایهگذاری نرفتند و به همان سود اندک اکتفا کردند. اما با توجه به حجم زیاد نقدینگی و ناتوانی بانکها برای پرداخت سود و همچنین، مولد نبودن بازارهای موازی مثل طلا و ارز برای اقتصاد، سرمایهگذاری در بازار پول کفایت نمیکند و لزوم آشنایی بیشتر مردم با بازار سرمایه و کسب سود از آن بیش از پیش احساس میشود. این بازار اکنون ظرفیت جذب نقدینگی مازاد را دارد و میتوان مطمئن بود با جذب این نقدینگی دچار التهاب و آشفتگی نخواهد شد.
"فرهنگسازی و آموزش عمومی باید به سمتی هدایت شود که نیاز به سرمایهگذاری را مثل نیاز به بیمه و سپرده بانکی به نیازی عمومی در بین مردم تبدیل کند. علاوه بر این، افراد باید بدانند که راه کسب سود بیشتر و استقلال مالی سرمایهگذاری است و هر فرد با توجه به مقدار سرمایهای که در اختیار دارد و ریسکی که میتوانند قبول کند، میتواند در بازارهای مالی از خدمات مختلفی استفاده کند." این بخشی از نظر شهاب موسوی، مدیر و موسس شرکت "آسا سرمایه" که در زمینه آموزش و انجام فعالیتهای پژوهشی در حوزه سرمایه گذاری و بازارهای مالی فعالیت میکند. متن کامل این مصاحبه را در زیر میخوانید.
برای بررسی بیشتر
توضیح دهید که امروز بازار سرمایه با چه مشکلاتی روبروست و نقش آموزش و فرهنگسازی را در مواجهه با این مشکلات، چگونه ارزیابی میکنید؟
علاوه بر مشکلات فنی یا سیستماتیکی که در بازار سرمایه وجود دارد، مسئله اساسی معامله در بورس و حوزههای سرمایهگذاری دیگر، بحث آموزش است. در بین معاملهگران افرادی هستند که بدون اطلاع از اصول سرمایهگذاری در بازار سرمایه، وارد بورس میشوند و به معامله در آن میپردازند. افزون بر این، افرادی نیز هستند که بدون داشتن اطلاعات کافی در خصوص اصول معاملهگری و در حالی که آموزشی ندیدهاند، نظرات عجیبی درباره بورس میدهند و میگویند که بازار سرمایه محل خوبی برای سرمایهگذاری نیست؛ آنها تصور میکنند هر کسی که وارد سرمایهگذاری در بورس شده، پول خود را به طور کامل از دست داده است. بنابراین، عاملی که باعث ایجاد این دو جریان میشود، موضوع فرهنگسازی و آموزش است که نمود بیشتری پیدا میکند و خود را به عنوان معضل بسیار بزرگ نشان میدهد.
متولیان امر باید بتوانند سرمایهگذاری در بورس را به امری عمومی تبدیل کنند؛ یعنی اگر این اندیشه را فراگیر کنند که همه به سرمایهگذاری در بورس نیاز دارند و سپس اصول سرمایهگذاری در بورس را نیز آموزش دهند، در توسعه بازارهای مالی در کشور موفق خواهند بود. با این روند میتوان اطمینان ایجاد کرد که کسی با زیان جدی مواجه نمیشود، چون افرادی که نه تنها با سرمایهگذاری در بورس سود نکردهاند بلکه زیان هنگفتی هم داشتهاند، کسانی هستند که آموزشی در خصوص بورس و اصول معاملاتی آن ندیدهاند.
سازمان بورس اقدامات بسیاری در خصوص فرهنگسازی در بازار سرمایه (مثل برگزاری نمایشگاه، اپلیکیشنهای مختلف، گیمیفیکیشن و ... ) انجام میدهد. نظر شما در این خصوص چیست؟
سازمان بورس و اوراق بهادار از ابتدای سال 90 موضوع فرهنگسازی عمومی را هدف قرار داده و با اقدامات خوبی که در این زمینه انجام میدهد، موفق ظاهر شده است. اما فرهنگسازی و آموزش نباید منتهی به سطوح اولیه آشنایی با بورس باشد و باید به ارائه آموزش تخصصی در این حوزه توجه شود. افزون بر این، کسانی که قصد انجام معامله در بازار سرمایه را دارند، باید مورد آزمون قرار بگیرند و تنها کسانی که درباره ساز و کار بورس حداقل اطلاعات را داشته باشند، مجوز فعالیت در بورس را دریافت کنند. فرهنگسازی و آموزش عمومی باید به سمتی هدایت شود که نیاز به سرمایهگذاری را مثل نیاز به بیمه و سپرده بانکی به نیازی عمومی در بین مردم تبدیل کند. علاوه بر این، افراد باید بدانند که راه کسب سود بیشتر و استقلال مالی سرمایهگذاری است و هر فرد با توجه به مقدار سرمایهای که در اختیار دارد و ریسکی که میتوانند قبول کند، میتواند در بازارهای مالی از خدمات مختلفی استفاده کند.
رفتار سرمایهگذاری را در بین سرمایهگذاران ایرانی چگونه تحلیل میکنید و آیا از این حیث، تفاوتی بین سرمایهگذاران ایرانی و غیر ایرانی وجود دارد؟
قطعا بین سرمایهگذاران ایرانی و غیر ایرانی تفاوت وجود دارد و این تفاوت، از نگاه و پیشینه فرهنگی و تاریخی متفاوت ناشی میشود. ایرانیها معمولا در بین سرمایهگذاران کشورهای مختلف عجولتر هستند و تمایل دارند که هرچه سریعتر به نتیجه برسند. سرمایهگذاران ایرانی معمولا رفتارهای مطلقتر با رویکرد صفر و یک دارند، این در حالیست که در کشورهای دیگر نگاه نسبیتر به معاملات و سرمایهگذاری وجود دارد و سبدهای معاملاتی بیشتری تشکیل میدهند. انجام اقدامات مروبط به تعمیق فرهنگ سرمایهگذاری در ایران، نسبت به سایر کشورها دیرتر شروع شده است؛ این امر معمولا باعث میشود افرادی که وارد سرمایهگذاری میشوند، یک مرتبه زیان کنند و بعد احساس کنند که به گذراندن دورههای تخصصی معاملات در بورس نیاز دارند.
در ایران با پدیده صف خرید و فروش و حرکت گروهی سرمایهگذاران مواجه هستیم که در خارج از ایران، کمتر دیده میشود. پیامد این رفتارها را چگونه تحلیل میکنید؟
صف فروش و خرید و دامنه نوسان، مفاهیمی هستند که در بازار سرمایه وجود دارد و سرمایهگذار با قبول این قوانین وارد بورس میشود. دامنه نوسان موجب میشود افرادی که درخصوص بازارهای مالی اطلاعات کمتری دارند، نتوانند در طول یک روز بیش از 5 درصد زیان و از سوی دیگر، کمتر از 5 درصد سود کنند که باعث میشود سرمایهگذار در بازار سرمایه حاشیه امن داشته باشد.
همچنبن، سرمایهگذارها باید تلاش کنند با استفاده از ابزارهای تحلیلی دقیقتر و تلفیق اطلاعات حاصل از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال در کنار یکدیگر، نگاه کاملتری به دست بیاورند و بتوانند روند آینده را زودتر پیشبینی کنند تا درگیر صف خرید و فروش نشوند. اما، به جز در موارد استثنا این صفها طولانیمدت باقی نمیمانند، چون عرضه افزایش مییابد و صف از بازار خارج میشود.
اما از سوی دیگر، ممکن است سرمایهگذاران حرکت گروهی را پیش بگیرند و به دنبال افراد دیگر، به بازارسازی برای یک سهم خاص بپردازند. اما این سرمایهگذاران نیستند که روند رشد یا سقوط یک سهم را تعیین میکنند؛ بنابراین همانطور که ممکن است سود کنند، احتمال زیان آنها نیز وجود دارد و حرکت گروهی از این احتمال نمیکاهد.
آیا در بین ویژگیهای متنوع شخصیتی، ویژگی خاصی وجود دارد که بتوان گفت اینگونه اشخاص برای سرمایهگذاری در بورس مناسبتر هستد؟
افرادی که قاعدهمند و قاعدهپذیر هستند، توانایی کنترل خود را در شرایط بحرانی دارند، کسانی که میتوانند به رفتارهای خود نظم بدهند و افردای که صبور بودن در مسیر درست را یاد گرفتهاند، گزینههای خوبی برای تبدیل شدن به معاملهگر در بازار سرمایه هستند. از سوی دیگر، افرادی که علاقمند به آموزش بوده و پذیرش بالایی دارند، قبول میکنند که در موضوعاتی ضعف دارند و سعی میکنند آن را جبران کنند، میتوانند فرد بسیار موفقی در سرمایهگذاری باشند. البته افرادی که در بازار مالی هستند به دنبال کسب سود بیشتری هستند که در غیر این صورت وارد بازارهای مالی نمیشدند.
بسیاری از سرمایهگذاران زمانی که سود یا ضرر میکنند، نمیتوانند رفتار خود را کنترل کنند. توضیح دهید که مدیریت هیجان در یک سرمایهگذاری موفق چه نقشی دارد و چگونه میتوان به مدیریت هیجان رسید؟
هیجان و مدیریت هیجان تنها زمانی ایجاد میشود که سرمایهگذار به پختگی و بلوغ معاملاتی برسد و این امر تنها با کسب تجربه آغاز میشود. معمولا توصیه میشود که کسب تجربه با ارقام کمی اتفاق بیفتد که هیجان زیادی برای کسب سود یا تحمل زیان در فرد ایجاد نشود. سرمایهگذار باید پس از کسب تجربه و در زمانی که متوجه شد به سطحی از بلوغ در سرمایهگذرای رسیده، رقم سرمایهگذاری را به صورت تدریجی، افزایش دهد. برخی افراد میدانند که رقم سرمایهگذرای آنها بسیار بزرگ است و حتی میزان زیان کم، کل سرمایه را از آنها خواهد گرفت که این باعث میشود که نتوانند هیجان خود را کنترل کنند. بنابراین، مشکل دیگر افراد این است که به نسبت شرایط و توانمندیهای خود سهم خریداری نمیکنند و حجم مالی زیادی را وارد بازار کردهاند؛ این موضوع باعث میشود هیجان زده شوند و نتوانند رفتارهای خود را به خوبی کنترل کنند.
برنامهریزی بلند مدت برای سرمایهگذاری در بازارهای مالی بسیار مهم است و اگر افراد عادت کنند که در مجموع بازدهی ماهیانه مشخصی را از بازار سرمایه دریافت کنند و انتظار دریافت سود مشخص از یک سهم مشخص نداشته باشند، به موفقیت خواهند رسید. همچنین، ضروری است که سرمایهگذاران مسیر و استراتژی بلندمدت داشته و برای عمل به آن به صورت بلندمدت برنامهریزی کنند که این امر، در موضوع مدیریت هیجان و استرس بسیار تاثیر گذار است.
تلههای سرمایهگذاری کدام هستند و سرمایهگذاران در هنگام ورود به بورس باید به چه علائم خطری توجه کنند؟
تله اول سرمایهگذاری این است که سرمایهگذاران بدون اطلاع کافی و بدون حضور مشاور مطمئن سرمایهگذاری در بورس را آغاز کنند. برای معامله در بازار بورس، افراد باید بدانند که به اندازه کافی اموزش دیده باشند، از مشاور مطمئن استفاده کنند یا هرگز وارد معامله در بورس نشوند. مشاور معتمد کسی نیست که برای سرمایهگذاری یا خرید سهام مشخص سیگنال دهد،. بلکه وی در فرایند سرمایهگذاری کنار سرمایهگذار بوده و از لحاظ قانونی تایید شده است. این مشاور دارای مستنداتی است که نشان میدهد در گذاشته چه سرمایه گذرایهایی داشته و به چه نتیجهای رسیده است.
تله دیگر تک سهم شدن است, به عبارت دیگر اگر سرمایهگذار تمام سرمایه خود را به یک سهم اختصاص دهد یا در یک دارایی مالی سرمایهگذاری کند، در شرایط زیان آن سهم، کل سرمایه خود را از دست میدهند. بنابراین، سرمایهگذاران باید بیاموزند که سبد سهام تشکیل داده و ریسک سرمایه گذاری خود را کاهش دهند.
تله آخر، این است که سرمایهگذاران احساس کنند که آنها مسیر بازار را هدایت میکنند. گاهی آنها به اشتباه با عضویت در گروه، بازارسازی میکنند و به صورت گروهی به خرید یا فروش میپردازند که اخلاقی نیست. احتمال اینکه گاهی این گروه سود کسب کند، وجود دارد؛ اما آنها تصور میکنند که این جریان ادامه خواهد داشت و همیشه میتوانند به قیمت زیان دیگران، بازدهی مناسبی کسب کنند. اما در بلند مدت افرادی که گرفتار این تله میشوند باید پیشبینی کنند که احتمال زیان هنگفت نیز برای آنها وجود دارد.
به عنوان موسس و مدیر یک موسسه آموزش معامله در بازار سرمایه، چه اقداماتی برای فرهنگسازی و تشویق عموم به سرمایهگذاری در بازار سرمایه انجام میدهید؟
موسسه آسا سرمایه از آغاز فعالیت خود در سال 93، صدها سمینار و وبینار را به صورت عمومی و رایگان در سراسر کشور و در مراکز استانها با هدف آشنایی مردم با مفهوم سرمایهگذاری و روشهای آن برگزار کرده است. همچنین، این موسسه با تبلیغات و انتشار مطالب در فضای مجازی و وب و از طریق تبلیغات و بیلبورد در سطح شهر سعی کرده است تا آگاهی عموم را افزایش دهد. اما به یقین ما باید در همه بخشهای بازار سرمایه به همراه سازمان بورس همصدا شویم تا آموزش و سرمایهگذاری در بورس فراگیر شود. علاوه بر این، موسسه آسا سرمایه کلاسهای آموزشی متعدد با قیمتهای بسیار کم برگزار میکند تا عموم مردم بتوانند از خدمات آموزشی مناسب استفاده کنند.